سیمین ثقفی
۱۱ فروردین ۱۳۹۵
پس زمینه ذهنی جدیام از رایزن علمی به سالها پیش و تنها حضور رایزن وقت در دانشگاه ما باز میگردد و اشاره او به عبارت کاربردی “پتانسیل دانشجویان ایرانی”! پس از آن تنها درخبرها رفت و آمدشان را شنیدم و اعلام زود به زود فهرست جدید دانشگاههای مورد تایید را و یکی دو دیداری در انجمنهای دانشجویی و مطرح کردن مشکلات. همیشه یک سری دانشجویان از مابهتری بودند که متصل باشند و لابد امر تحصیلشان مهم تر از ما! والا ما که در نهایت خواسته مان به این منتهی میشود که برای اینکه مدارکت مهر تایید بخورد مجبور بشوی یک روز خیلی با نزاکت و مرتب مدارکت را – که البته پیش از این از هفت خوان ثبت نام در سایت مربوطه گذشته – برداری ببری دفتر رایزنی علمی مستقر در کنسولی تا ممهور شود به مهری که تایید با سواد شدنت را آسانتر میکند و البته حالا اینکه آن کارشناس محترم یا محترمه در تهران چه ابرویی کج کند با شنیدن فارغ التحصیل از مالزی بماند ….
اما حالا در پس این سالها و خالی بودن آن پست، رایزن علمی جدیدی آمده که راه به راه طرحها و مصوباتی ارایه میدهد. تغییر عملکردها وسیل اخبار جدید سبب بروز دغذغههایی شد که زمینه را برای یک گفت وگوی رودر رو با رایزن علمی ایران در شرق آسیا فراهم کرد.
اینکه دکتر عباس قنبری باغستان خودش اهل رسانه است، ارتباط با او را آسانتر میکند. او خود در شبکههای مجازی گروه اطلاع رسانی تشکیل میدهد و سعی دارد دیگران را در جریان آخرین اخبار قرار دهد. اخبار در پایانه اطلاع رسانی رایزنی علمی بروز میشود و سرعت پاسخگویی و پی گیریها بالارفته است. اینقدر که به کم فعالی خو گرفتهایم اغلب فکر میکنیم این میزان فعالیت شاید هم ناشی از شورو شوق آغاز فعالیت در پست جدید است!
نیکبختانه، دکتر قنبری سالها در مالزی به کار و تحصیل اشتغال داشته و با حوزه ماموریتش به خوبی آشناست که به نظر میرسد این مساله قویترین امتیاز انتخاب ایشان محسوب میشود.
اما آنچه در این گفت وگو مطرح شد:
آقای دکتر مسلما شما به عنوان یک رایزن علمی یک سری وظایفی دارید و یکسری انتظاراتی هم ما به عنوان دانشجو داریم! اما واقعیتش این است که من هنوز برایم مشخص نشده که ما رایزن علمی داشته باشیم اینجا یا نداشته باشیم چه فرقی به حالمان دارد؟ من انتظارم از سفارت کشورم و هرکسی که یک مسوولیتی در آن دارد این است که اگر مشکلی برایم پیش آمد مثل یک بزرگتر حمایت و کمک کند! اما فکر میکنم آن رابطه و نقش طی این سالها خیلی کمرنگ شده و اینکه چرا من نوعی نباید اعتماد کافی داشته باشم خودش یک مساله است! ببینید وقتی شما اعلام کردید هرکسی قرار است دانشگاه ثبت نام کند باید بیاید از طریق رایزنی علمی یک نامه بگیرد فکر کردم که بحث کنترل قویتر شده است! البته نمیدانم واقعا چقدر درست هست یا یا نه؟ اما استنباط من از خبرها و کارهایی که شما در طی این مدت انجام دادید این است که شاید سیاست بر این قرار گرفته که دانشجو به مالزی نیاید! یا تعدادشان کمتر بشود چون قاعدتا مسوولیت کمتری هم دارند! ولی من ترجیح میدهم راه حل برای کم کردن و یا حل کردن مشکلات پیدا بشود تا پاک کردن صورت مساله!
ولی از طرف دیگر اگر قرار است چنین سیاستی مطرح بشود باید به گونهای باشد که من نوعی که در این کشور درس خواندم در وزارت علوم با بی احترامی روبرو نشوم به خاطر اینکه مالزی درس خواندم! من انتظار دارم که عملکرد رایزنی علمی به گونهای باشد که دانشگاهی که درآن درس خواندم به راحتی اعتبارش زیر سوال نرود.
یکی از سوالهایی که همیشه مطرح بوده این است که چرا دانشگاههای مورد تایید اینقدر به سرعت فهرستشان تغییر میکند؟! اگر دانشگاه، دانشگاه خوبی است پس همیشه خوب است! حالا ممکن است شما حساسیتهایی به خرج بدهید یا سیاست تنبیهی دارید برای یک دانشگاه که اینها در حوزه من نیست اما اینکه یک سال باشد یک سال نباشد این سوالها را پیش میآورد که آیا زدو بندی پشت پرده وجود داره؟ آیا دلیل حذف آن سلیقهای است؟ و … و اینها همه چیزهایی است که شک و شبهه ایجاد می کند! فکر میکنم به طور کلی باید اعتماد سازی شود. وقتی به روشنی همه چیز گفته بشود من به عنوان یک دانشجو می دانم که چه کسی را باید مورد بازخواست قرار بدهم و چه چیز را باید پی گیری کنم؟!
ابتدا باید بگویم که در ارتباط با گذشته و آنچه که اتفاق افتاده، من نه نقشی داشتم و نه مسوولیتی! من خودم هم دانشجو بودم و یکی از منتقدترین افرادی که سعی کرده اینجا از دانشجوهای مالزی دفاع کند و الان هم اینطور است. من به شما تعهد میدهم که کسی از من حساس ترنسبت به مالزی و دانشجویان ایرانی مقیم مالزی نیست. من تلاش کردم همیشه از دانشجو و موقعیت دانشجویی در اینجا دفاع کنم. من کسی هستم که زمانی که همه می گفتند کیفیت تحصیل در مالزی پایین است یا سهلالوصول است یادداشت “مالزی مالزی است” را نوشتم تا از دانشجویان ایرانی مالزی دفاع کنم. آنهایی که سابقه بیشتری از حضور در مالزی دارند، حتما آن یادداشت را خواندهاند و به یاد دارند. الان هم همان هستم ولی در سطحی گستردهتر و البته دشوارتر! در مالزی و در دانشگاههای این کشور با مکانیسم های متفاوت.
نقش رایزن علمی
اما آنچه که مربوط به رایزنی علمی است این است که رایزنی علمی دو وظیفه مهم و اصلی دارد: حمایت از دانشجویان ایرانی در منطقه و ارتقای همکاریهای مشترک علمی و دانشگاهی و در صورت امکان انتقال تجربیات خارجی به داخل.
حمایت: از نظر من رایزن علمی نقش حمایت از تمام دانشجویان ایرانی را دارد فارغ از این که کدام دانشگاه هستند! مورد تایید هست یا نه؟! بورسیه هستند یا آزاد و … مهم این است که همه ایرانی هستند و ما موظف به حمایت از حق و حقوق آنها هستیم.
البته این حمایت هم فقط در حیطه دانشجویی و دانشگاههاست! اگر در دانشگاه برایش اتفاقی بیافتد، کار علمیاش با مشکل روبرو شود یا با سوپروایزرش به مشکلی بربخورد. از همه مهمتر در رابطه با ایران اگر مشکلی با دانشگاه و یا سوابق دانشجو بوجود بیاید ما رسیدگی میکنیم. بسیاری از اوقات هم در مواردی که عملا در حوزه ما نیست با کنسولی و سایر بخشهای سفارت در تماسیم که آنها جدیتر پی گیری کنند.
اما بحث حمایت جنبه دیگری نیز دارد و آن اینکه رایزن علمی فقط به معنی رایزن علمی دانشجوهای فعلی نیست. بیش از ۱۴ هزار دانشجو که اینجا بودند و پروندهشان بسته شده، حجم کارهایشان بسیار از ۵ هزار دانشجوی فعلی بیشتر است. پرونده دانشجو در مالزی بسته شده، آنها رفتهاند، یا جاهای دیگر دنبال کارند. جاهایی که کار پیدا میکنند نیاز به استعلام دارند ما باید جواب بدهیم. یا به دنبال انتقالی هستند، به خصوص آنها که ناموفق بودند و تعدادشان خیلی بالاست که ما باید بررسی کنیم و بگوییم که آیا میتوانند منتقل بشوند یا نه. ما در شش ماه گذشته نزدیک به ۴۰ دانشجو به ایران انتقال دادیم که در مورد همه اینها باید کار انجام بشود. در بسیاری از موارد، دانشجویان پس از بازگشت به ایران در ارتباط با عنوان رشته و مدرکی که برایشان ارزیابی شده، اعتراض دارند. اینگونه موارد نیز معمولا برای بررسی بیشتر و نظرخواهی از استاد راهنمای سابق به ما ارجاع داده میشود.
بنابراین رسیدگی به امور تمام دانشجویانی که مالزی تحصیل کردهاند، وظیفهای است که بر عهده رایزنی علمی است و در کنار اینها مسایل مربوط به داانشجویان ایرانی کشورهای منطقه مثل ژاپن، تایلند و … هم هست که به تازگی استعلام در مورد آنها هم افرایش یافته و زمان زیادی صرف رسیدگی به آن میشود. خوشبختانه در مورد دانشجویان مالزی مشکل زیادی در پاسخگویی به استعلامها وجود ندارد و همه چیز به راحتی انجام میشود. چون الان دانشگاهها خیلی خوب همکاری میکنند و مشکلی در گرفتن استعلام از آنها نیست.
یکی دیگر از وظایف رایزن علمی، تلاش برای انتقال تجربیات کشورهای محل ماموریت در حوزه آموزش عالی به ایران است. به اینها باید ارتقای روابط بین دانشگاهی را نیز افزود؛ تلاش برای ارتقای همکاریهای مشترک، تسهیل تبادل استاد و دانشجو بین دانشگاههای منطقه و ایران.
در این زمینه ما چند طرح خوب داریم اجرا میکنیم. یکی اینکه تلاش داریم که الگوی مالزی در زمینه توسعه آموزش عالی و بینالمللی شدن را در اختیار مسوولین ایرانی بگذاریم که زودتر و راحتتر به سمت بینالمللی شدن بیشتر بروند. مالزی به لحاظ بینالمللی شدن تجربه بسیار موفقی است و نمیتوان تجربه این کشور را نادیده گرفت. خوشبختانه در این زمینه طرح خوبی در دست اجرا است. مجموعه برنامههای توسعه آموزش عالی مالزی از سال ۱۹۹۹ تا کنون و نیز برنامه آتی این کشور در حوزه آموزش عالی تا سال ۲۰۲۵ به طور کامل ترجمه شده، و در حال حاضر در دست ویرایش است. فکر میکنم این کتاب کمک زیادی به لحاظ برنامه ریزی و سیاستگذاری به کشور خواهد کرد. و همینطور در زمینه پارک فن آوری که ایران در آن خیلی موفق است. در این حوزه هم یکی از بهترین محققان ایرانی در حوزه پارک فناوری سرگرم انجام یک پروژه تحقیقاتی زیر نظر رایزنی علمی برای انتقال تجارب سه کشور مالزی، سنگاپور و تایوان به ایران است.
در حوزه همکاریهای بین دانشگاهی نیز یکسری تفاهمنامههایی الان در دست بررسی است. به عنوان مثال دانشگاه پیام نور هم با اوپن یونیورسیتی مالزی در حال انجام یکسری فعالیتهای مشترک هستند. دانشگاه یو.پی.ام UPM نیز در حال برنامه ریزی برای ورود به ایران است. دانشگاه یو.کی.ام UKM ارتباطات بسیار خوبی با دانشگاه تهران ایجاد کرده است.
از گذشته تقریبا شش – هفت تفاهمنامه وجود داشته که فقط روی کاغذ بوده، پیگیری نشده و مشمول گذشت زمان شده اما سعی کردیم تفاهمنامههای جدید را از بالاترین سطح از طریق خود معاون آموزش عالی پیگیری کنیم که بلای قبلیها سر تفاهمنامههای جدید نیاید. ولی اینها زمانبر است.
سیاست انقباضی
و اما در مورد انتقادی که به تغییر فهرست دانشگاههای مورد تایید صورت میگیرد؛ باید بگویم که ما در طول هشت سال گذشته تقریبا تجربه سه تا رایزن علمی داشتیم و سه دوره ارزیابی انجام گرفته. من در ارتباط با انچه آنها انجام دادهاند هیچ مسوولیتی ندارم، منتقدشان هم بودهام. در نگاه اول چنین به نظر میرسد که دانشگاهی که نباید تایید میشد تایید شده دانشگاهی که باید تایید میشد نشده! و … در این دوره که من خودم مسوول بودم، و (البته) سعی کردم از تجربه قبلیها هم استفاده کنم، سعی کردم تا بیشترین حد ممکن شفاف باشم.
سیاست انقباضی به خصوص در ارتباط با کشورهای جنوب شرق آسیا، یک سیاست پسا تحریمی است و کاملا عقلانی و طبیعی هم هست. در دوران پس از تحریم، دانشجویان ایرانی دیگر تنها محدود به چند کشور خاص نیستند. لذا انتظار در آموزش عالی نیز بالا رفته و دیگر نمیتوان دانشگاه های سطح پایین تر را ارزیابی و تایید کرد.
ببینید! در دوران گذشته با توجه به اعمال تحریمها و محدودیتهایی که در غرب وجود داشت، جنوب شرق و شرق آسیا اصلیترین انتخاب دانشجویان ایرانی بود. فکر کنم شما هم با من همنظرید که اگر در آن زمان درهای کشورهای غربی باز بود شاید دانشجویان ایرانی کمتری اینجا میآمدند. در آن مقطع برای حمایت از دانشجویان ایرانی همکاران قبلی ما سخت گیریهای کمتری میکردند و ما شاهد بودیم که بعضا دانشگاههایی که کیفیت چندان بالایی هم نداشتند، تایید شدند.
ولی الان دیگر شرایط با پنج یا ده سال پیش متفاوت است. با توجه به شرایط پس از تحریم دیگر مالزی و کشورهای اطراف لزوما تنها انتخاب ایرانیها نیست. الان ترکیه، اتریش، المان و بسیاری کشورهای دیگر علاقمندند به پذیرش دانشجویان ایرانی. لذا این مساله نیز روی ارزیابی امسال خیلی تاثیرگذار شد به این معنا که توقع آموزش عالی از دانشگاه عالی و خوب افرایش یافت.
پس سیاست کلی اعلام شده به رایزنیهای علمی در سطح کلان، سیاست انقباضی بوده که دیگر این تعداد دانشگاه در جهان تایید نشود. البته اگر خوب دقت کنیم، این فقط منحصر به مالزی نبوده است ولی قبول دارم در شرق آسیا به خصوص مالزی، اندونزی، تایلند و فیلپین نمود بیشتری یافته است. ولی در عین حال ببینید در آلمان هم که در سال ۲۰۱۳ ، چهل و دو دانشگاه ممتاز داشته داشته، این تعداد در فهرست جدید به ۲۴ دانشگاه کاهش یافته یا فنلاند که ۱۵ تا داشته و این سری شده ۹ تا یا چین و …
فرایند ارزیابی دانشگاهها
در ارزیابی به طورکلی سه عامل بسیار مهم وجود دارد: سطح علمی و رتبه دانشگاه در جهان براساس رتبه بندیهای معتبر، نظر کمیسیون بر اساس تجربیات دانشجویان ایرانی قبلی و در نهایت نظر رایزنی علمی. هر سه فاکتور اهمیت خود را دارند، هرچند نظر رایزن شرط نهایی است.
کار اولیه ارزیابی را کمیسیون ارزیابی مدارک خارج از کشور که در واقع اصلی ترین نهاد در این زمینه است انجام می دهد. این نهاد هم رنکینگ و وضعیت دانشگاه را مورد توجه قرار میدهد و هم بر اساس موارد ثبت شدهای که از دانشجوهای ایرانی در آن دانشگاه وجود دارد، وضعیت آن را بررسی میکند. یعنی دو تا فاکتور بسیار مهم در اختیار کمیسیون است. یکی نظر کمیسیون در خصوص سطح علمی دانشگاهها براساس رده بندیهای مختلف در جهان، و دیگری نظر کمیسیون بر اساس تجربیات قبلی ثبت شده از دانشجویان قبلی.
در خصوص رتبه علمی دانشگاهها براساس رتبه بندی جهانی، تاجایی که من اطلاع دارم براساس همان سیاست انقباضی قرار بود در منطقه جنوب شرق آسیا، تنها دانشگاههایی که براساس رده بندی کیو.اس (QS) زیر رتبه ۲۰۰ قرار دارند، در گروه الف (ممتاز) قرار گیرند. این یک معیار بسیار روشن و صریح است. این به این معناست که در مالزی فقط دانشگاه یو.ام (UM) می توانست در رده الف قرار گیرد.
در خصوص نظر کمیسیون براساس تجربیات قبلی، این یعنی اینکه تا همین الان ۱۴ هزار دانشجو به طور قطع پرونده شان در مالزی بسته شده، البته نه اینکه لزوما فارغ التحصیل شده باشند؛ نه!، اما پرونده شان کلا بسته شده. حالا شما فرض بگیرید از این تعداد ۵ هزار تا نرفتند ایران اما ۹ هزار تا برگشتهاند. حالا از این تعداد اگر ۵ هزار تا به وزارت علوم مراجعه کرده باشند همگی نظراتشان، تجربیاتشان و نتیجه تحصیلشان ثبت شده و به ایران منتقل شده است و معمولا هم انتقاد و شکایت دارند. این تجربیات یک ذهنیتی در ذهن نه تنها کمیسیون بلکه همگان ایجاد کرده که به اذعان همه ماها خیلی ذهنیت درستی نیست. بالاخره یا خیلی بد تعریف کردیم یا غیرواقعی تعریف کردیم و یا اینکه درست تعریف کردیم. بالاخره مهم این است که ذهنیت ایجاد شده است.
فاکتور سوم نظر رایزنی علمی است. یعنی خروجی آن لیست بیرون می آید و از رایزن علمی خواسته می شود که نظرش را اعلام کند. در لیست امسال براساس همان دو فاکتور بالا و به خصوص فاکتور اولی، فقط دانشگاه یو ام (UM) در گروه الف بود. بقیه در گروه ب و ج . این نظر کارشناسی و علمی کمیسیون بود. در نگاه اول بر اساس سیاست انقباضی فهرست پیشنهادی درست بود. ولی در اینجا ما تصمیم گرفتیم که یک ارزیابی هم ما داشته باشیم به خصوص با توجه به وضعیت دانشجویان ایرانی مقیم.
در دورههای قبل گفته شده بود که دانشگاهها بر اساس ۱۶۰ شاخص ارزیابی میشدهاند. ما در این زمینه و آن ۱۶۰ شاخص چیزی نیافتیم و اطلاعی هم در مورد آن نداریم. اما در این دوره، بر اساس حساسیتی که خودم داشتم و نمی خواستیم حق دانشگاهی ضایع شود و برای شفاف کار کردن فرمهایی را با شاخصهای ترکیبی (علمی و ملاحظات کلی ایران) طراحی و برای دانشگاههای دولتی و خصوصی ارسال کردیم و مهلت دادیم برای ارسال فرم و اعلام زمان بازدید (این فرم ها همان زمان بر روی وبسایت انگلیسی رایزنی آپلود شد و هنوز هم هست).
از طرفی، با توجه به این که تاکید شده بود که برای هیچ دانشگاهی خارج از فهرست قبلی برای ارزیابی اقدام نشود (چون قرار بود انقباضی عمل شود و دانشگاهی اضافه نشود)، ولی من با توجه به شناختی که از دانشجویان داشتم برای چند دانشگاه دیگر مثل Help و موناش هم نامه و فرم های ارزیابی را اضافه بر ظرفیت فرستادیم.
پس از ارسال فرمها و در مهلت تعیین شده از سوی رایزنی، برخی دانشگاهها سریع جواب دادند اما بعضی هم پاسخی ندادند. مثلا دانشگاههای UITM، UNIMAS، UMS، Utara، UPSI، IIUM ، Limkokwing جواب ندادند. اینها تا حد زیادی کار را راحت کردند چون بهانه خوبی بود برای حذف شدن. در واقع وقتی فرمها را ارسال نکردند، ما هم معیاری برای ارزیابی نداشتیم و لذا حذف شدند. البته این واقعیت را بگویم که ما هم اصلا پیگیری نکردیم که چرا جواب ندادند!
حالا میرسیم به انطباق فهرستی که ما داریم با فهرستی که کمیسون ارایه داده است. در آن فهرست فقط UM در گروه الف هست. بقیه همه در گروه ب و ج هستند. بنابراین ما شروع کردیم به تعامل با کمیسیون برای ایجاد تعادل در آن فهرست. برخی از دانشگاهها به خاطر عملکرد قبلی شان و نیز اطلاعاتی که خودشان به ما داده بودند، واقعا جای کمتری برای دفاع داشتند. مثلا دانشگاه UTM آمارش از نظر دانشجویانی که تحصیل را نیمه رها کرده بودند یا اخراجی بودند بالا بوده. یک سوم دانشجوبان به خصوص در ترمهای پنج به بالا رها کردند یک تعدادی هم در ترمهای بالا از طرف دانشگاه متوقف شدند به بهانههایی مثل ضعیف بودن زبان و … خب اگر دانشجو زبانش ضعیف است چرا ده ترم گزارش پیشرفت تحصیلیاش خوب بوده و ناگهان در ترم یازدهم با مشکل روبرو شده؟! این معنا دار است. بنابراین باید این دانشگاه در همان گروه “ب” باقی بماند چون عملکرد قابل دفاعی نداشتند. یا مثلا دانشگاه یو.اس.ام (USM) که تقریبا نیمی از دانشجویانش نا موفق بودهاند. دقت کنید که اینها براساس آمار خودشان است.
در مورد دانشگاهUPM که الان حدود هزار دانشجو در آن داریم من در مورد اینکه ارتقا پیدا کند، دفاع کردم چون از میان حدود ۳۰۰۰ دانشجو که پرونده شان بسته شده بود، تنها تعداد ۲۰۰- ۳۰۰ دانشجو تحصیلات ناتمام داشتند که به طور مشخص گفته شده بود علتش چه بوده ضمن اینکه به حل مشکلات هم علاقه نشان میدهند. یا از دانشگاه UKM که حدود ۱۸۰ دانشجو داریم خیلی دفاع کردم و در نهایت منجر به ارتقا آنها به گروه الف شد. هرچند که در یو پی ام (UPM) ما سر دانشکده Human Ecology حرف جدی داشتیم مثلا چرا دانشجو به مرحله دفاع رسیده و تازه سر عنوان پایان نامه با او بحث می کنند؟! و آنها پاسخی نداشتند! البته غیر مستقیم به ما پیام دادند که فرد مشکل ساز دانشکده که همیشه برای ایرانیرها مشکل درست میکرد، دیگر وجود ندارد و از این دانشکده رفته است. در مورد این دانشکده خیلی مساله داشتیم و در همان مدت کوتاه بررسی، دستکم ۱۵ نفر مراجعه کننده (دانشجو که دچار مشکل شده بودند) در این زمینه داشتم. یا در مورد دانشکده آموزش و دانشکده اقتصاد دانشگاه UKM که مواردی از این دست داشتیم که در نهایت وقتی توجیه مناسبی برای مشکلاتی که برای دانشجویان ایرانی درست کرده بودند، نداشتند، حذف شدند.
لذا در این دوره از ارزیابی تا جایی که مربوط به نظر رایزن علمی بوده، قضاوت ما بر اساس فرمها و اطلاعاتی بوده که به دانشگاه داده شده و این دانشگاهها خودشان فرمها را پر کرده و تحویل ما دادهاند. در ارتباط با دانشگاههای دولتی، فرمها ۱- شامل اطلاعات دانشگاه و ۲-آمار دانشجویان فارغ التحصیلشان (ایرانیان) بوده است. در ارتباط با دانشگاههای خصوصی، علاوه بر این دو، فرم سومی هم بوده که بیشتر بر مباحث تخصصی و محتوای رشتههای تاکید داشته است. تمام این فرمها بسیار شفاف و روشن هنوز هم در وبسایت انگلیسی رایزنی علمی هست و هرکس دوست دارد میتواند برود و ببیند. آماری هم که دانشگاهها به ما تحویل دادهاند، با مهر و امضای رئیس دانشگاه در دفتر رایزنی موجود است.
لذا اگر برگردیم به سئوال شما که آیا این ارزیابی سلیقهای است، باید گفت خیر! اتفاقا و صرف نظر از رتبه علمی دانشگاهها و نظر کمیسیون، بر مبنای همین اطلاعات و دادههایی که خود دانشگاهها در اختیار ما گذاشتهاند، خیلی سوال و ابهام در ارتباط با عملکرد گذشته دانشگاهها در مقابل یک مسئول ایجاد میشود! در نظر بگیرید به گفته خود مالزیاییها هردانشجویی که در این کشور تحصیل میکند برای این کشور سالیانه ۴۶ هزار رینگیت منفعت دارد و اگر با خانواده باشد تا ۸۸ هزار رینگیت نیز میرسد. یک محاسبه کوتاه انجام بدهید و ببینید توسط همین دانشجویان ایرانی چه مقدار پول و سرمایه به این کشور و دانشگاههای مالزی تزریق شده است. حال فراتر از آن، تصور کنید تعداد زیادی دانشجویان ایران نتوانند نتیجه مناسبی بگیرند و تحصیلشان را ناتمام بگذارند! این حساسیت جدی بود که به خصوص برای خود من ایجاد شد و دنبال این بودم و هستم که چرا این اتفاق افتاد؟!! علت چیست؟! آیا نباید در برابر دانشگاهی که مثلا یک سوم دانشجویانش ناموفق بودهاند، عکس المعلی نشان داد؟!
بنابراین در موضوع ارزیابی، اولا اصلا حذفی در کار نبوده و نیست چراکه در حوزه اکادمیک اصلا حذف معنا ندارد. فراتر از آن، حتی اگر میبینید که دانشگاه یو.پی.ام و یو.کی.ام هم در رده الف (ممتاز) باقی ماندهاند، به خاطر تعامل سازنده ما با کمیسیون و نظر مثبت آنها نسبت به ما و دانشجویان ایرانی در مالزی بوده است. وگرنه شما به سایر کشورهای منطقه نگاه کنید، هیچکدام دانشگاهی در رده الف (ممتاز) ندارند. دوم اینکه ما تلاش کردیم با اهرم ارزیابی تا جایی که بتوانیم دانشگاهها را در برابر عملکردشان در برابر دانشجویان پاسخگوتر کنیم و به نظر میرسد که موفق هم بودهایم. آنها باید بدانند که بالاخره وقتی دانشجو میگیرند، به آنها به عنوان یک عدد یا تجارت نگاه نکنند.
در خصوص نگرانیها و دغدغههایی هم که برای دانشجویان ایرانی ایجاد شده، باید گفت این تغییر در دسته بندی گروههای الف، ب و ج اولا به هیچ وجه شامل دانشجویان فعلی نمیشود. ثانیا لزوما به معنای ارزیابی علمی درحدQS و شانگهای نیست. بیشتر در حد یک توصیه کلی است به دانشجوهای بعدی که می خواهند به مالزی بیایند و لذا جایی واقعا برای نگرانی وجود ندارد. حتی در حال حاضر بر روی مدرک ارزیابی شده هم قید نمی شود که مثلا از دانشگاه الف فارغ التحصیل شده با دانشگاه رده ب.
و لذا باز هم تاکید میکنم که در این دوره از ارزیابی، تا بیشترین حد توان از دانشجویان دفاع شده و در وهله اول آنها مورد توجه قرار گرفتهاند. حتی همانطور که قبلا نیز گفته شد، برای اولین بار دو دانشگاه help و موناش را هم خارج از این فهرست اضافه کردیم چون با توجه به فرمهایی که ارسال کردند و بازدیدهایی که داشتیم و تعداد دانشجویان ایرانی آنها به این نتیجه رسدیم که میتوان همکاری خوبی با انها انجام داد که این هم البته مشروط است. یعنی آن انتظاری که ما از این دانشگاهها داریم، اگر برآورده نشود مجددا حذف خواهند شد.
نامه LOE یا استعلام از رایزنی
ببینید ماجرای این نامه یا فرمی که به نظر شما حالت کنترل دارد به این شکل است که با توجه به مشکلات مختلفی که دانشجویان در دانشگاهها با آن روبرو هستند و با بهره بردن از تجربه موفقی که در دیگر کشورها داشتیم به این نتیجه رسیدیم که این نامه از طریق دانشگاههای برای رایزن علمی ارسال شود. اصلا دانشجو به هیچ عنوان درگیر نمیشود. هزینهای هم متحمل نمی شود. نماینده رسمی دانشگاه میاید و ظرف یک روز کاری نامه را می گیرد. ما هم برای دادن نامه هیچ معیاری و قضاوتی در رابطه با دانشجو نداریم ولی در مورد دانشگاهها ۱۱ شرط برای رعایت حق و حقوق دانشجویان ایرانی داریم که مهمترین آنها عدم تبعیض، حذف کارگزار، داشتن حساب بانکی، داشتن دلایل متقن و عقلانی در صورت اخراج دانشجو و …. است. فرمی که دانشگاهها برای اخذ LOE به ما میدهند، شامل اطلاعات اولیه دانشجوست و برنامه و درس و استاد سوپر وایزر، هزینه ویزا و ثبت نام و کل هزینه دانشگاه و اصلا دانشجو از چه طریقی امده دانشگاه؟! یعنی هیچ ابزاری برای کنترل بر دانشجو نیست که از چه گروهی است یا که هست و … اینکه اطلاعات دقیقتری مثل شمارههای تماس و تلفن ضروری را در فرم آوردیم به خاطر مشکلاتی است که در مورد برخی از دانشجویان پیش آمد و یکی از کارگزاران به ما پیشنهاد داد که برا ی اینکه اگر مشکلی پیش آمد به وابستگان دانشجو دسترسی داشته باشیم باید یک تلفن تماس ضروری هم دریافت کنیم. وقتی هم که دانشگاه این فرم را به ما داد، مشروط به رعایت شرایط ۱۱ گانه، ما نامه را میدهیم.
بگذارید اینطوری بگویم که مکانیزم LOE اصلا مکانیزم جدیدی نیست. خود مالزی هم برای دانشجویان خودش که قصد خروج از مالزی دارند، آنرا اجرا میکند. بسیاری از کشورهای دیگر در مالزی نیز این مکانیسم را دارند. اخیرا رایزن علمی ایران در هند نیز پس از دیدن مزایای این طرح آنرا اجرا میکند. یک موضوع کاملا طبیعی و اتفاقا به نفع دانشجویان است. این استعلام نه به خاطر عدم اعتماد ما به دانشجو یا تلاشی برای کنترل او بلکه به خاطر عدم اعتماد ما به سیستم ورودی دانشگاههاست و اینکه اطمینان یابیم که دانشگاهها پس از ورود دانشجویان نیز از آنها مراقبت خواهند کرد. بزرگترین دانشگاه مالزی را در نظر بگیرید که تا مدتها از هر دانشجوی ایرانی برای ثبت نام به بهانه ایرانی بودن مبلغی کلانی اضافه میگرفتند. چرا باید چنین باشد؟! یا دانشگاهی که پاسپورتهای دانشجویان را گم کرده یا به به بهانه شهریه یا گم شدن کتاب کتابخانه به عنوان گرو، پاسپورت دانشجو را نگاه میداشتند (که این خودش توهین به پاسپورت یک کشور است) و مشکلاتی از این دست.
از وقتی این نامه استعلام اجرایی شد، ارتباط ما با دانشگاهها در سطوح بالا برقرار شد. برای جلسات توجیهی در خصوص LOE، تاکنون بیش از ۳۰ رئیس و معاون دانشگاه در دفتر رایزنی علمی حضور یافتهاند. این کاملا بی سابقه است که ظرف کمتر از سه ماه ۳۰ رئیس دانشگاه به همراه معاونین آنها برای شنیدن دغدغه دانشجویان ایرانی در دفتر رایزنی علمی حاضر شدهاند و بعد هم بلافاصله مکتوب به ما نامه بدهند که ما شرایط ۱۱ گانه را پذیرفته و اجرا خواهیم کرد. اکنون رایزنی علمی به طور مستقیم و بیواسطه به تقریبا تمامی روسای دانشگاهها از طریق تلگرام، وایبر، واتس اپ و … در تماس است. هر روز نمایندگان آنها به دفتر رایزنی علمی رفت و آمد دارند و میدانند که ارزش و اهمیت دانشجوی ایرانی چیست؟ این پیگیریها و ارتباطات مستمر با دانشگاهها باعث شده که رفتارها در برابر دانشجوی ایرانی تا حد زیادی تصحیح بشود و حالا دانشگاهها متوجه شدند که بالاخره فردی در اینجا روی دانشجوی ایرانی حساس است. نمیخواهیم ادعا کنیم که الان در وضعیت ایده آلی قرار داریم، نه؛ ولی به جرات می توان ادعا کرد در مسیر بهبود ارتباط قرار داریم.
بنابراین میبینید که بحث کنترل روی دانشجویان به آن شکلی که شما مدنظرتان بوده، مطرح نیست! البته ما گلهای هم نداریم از اینکه برخی اینطوری فکر کنند. این مسایل همیشه بوده و هست! چون قشر دانشجو مطالباتش زیاد است و البته ویژگیاش هم این است و در دورانی است که باید اعتراض کند اما ما هم برای رفع هرگونه سوء تفاهمی سعی میکنیم همه چیز شفاف شود. من خودم به عنوان کسی که اینجا بودم درد بچهها را میفهمم و تلفنم همیشه در فضاهای مجازی مختلف پاسخگو بوده است.
باز میگردم به آن عبارت کلیشهای”پتانسیل دانشجوی ایرانی”! ببینید یک بحثی که اینجا مطرح است عدم استفاده درست از توانمندی دانشجویان ایرانی است. از طرفی یک بحث مهم برای دانشجویانی که به این کشور میآیند، بحث کار و اشتغال هست! میتواند یک فضایی باشد که کسانی که ایجاد اشتغال میکنند معرفی شوند و افراد جویای کار از میان دانشجویان مستعد به آنها معرفی شود. اشتغال یکی از دغذغههای اصلی دانشجویان است. حالا اگر این فضا ایجاد شد و دیگران نیامدند و استفاده نکردند این دیگر مشکل خودشان هست.
ببینید در خصوص کار و اشتغال و معرفی به جامعه برای اشتغال نمیتوان انتظار معجزه به خصوص از طرف مقابل داشت. قدم اول باید از سوی خود ما برداشته شود. یک شعر معروف هست که می گوید “زبان در دهان ای خردمند چیست*** کلید در گنج صاحب هنر- چو در بسته باشد چه داند کسی*** که جوهر فروش است با پیله ور”. بالاخره مادامی که ما نخبه باشیم و با استعداد، تا بیان نکنیم و به زبان نیاوریم جایی نگوییم یا با اصطلاح در بسته باشد، کسی نمیتواند جوهر وجودی ما را کشف کند. بگذارید من هم متقابلا حرفها و گلههایی دارم؛ الان بیش از شش ماه است که برای نخستین بار در سایت رسمی رایزنی علمی بخش ویژه معرفی “نخبگان شرق آسیا” تشکیل شده _ البته اگر باز نگویید که بحث کنترل مطرح است – اما فقط سه یا چهار نفر خودشان را معرفی کردهاند. بعد گله میکنند که ما نخبه هستیم و شناسایی نشدیم و ….. یا ما در رایزنی علمی به پیشنهاد یک خانم دانشجوی فعال، طرح فراخوان شناسایی استعدادها را دادیم. سطح استقبال بسیار کمتر از حد انتظار بود.
البته بماند که فارغالتحصیلان ایرانی مالزی انصافا به درجهها و جایگاههای خوبی دست یافتهاند و انصافا هم این حقشان است. براساس آماری که داریم، حدود ۱۵۰ نفر در ایران هیات علمی در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، صنعتی ارومیه، دانشگاه آزاد، صنعتی بیرجند، مرکز تحقیقاتی روییان و … فارغ التحصیل مالزیایی داریم. در همین مالزی ما حدود ۳۰۰ استاد و محقق ایرانی داریم که بسیاری از آنها فارغ التحصیل همین دانشگاهها هستند. بسیاری نیز به کانادا، اروپا و آمریکا مهاجرت کردهاند.
و آخرین موردی که برای من جای سوال دارد اینکه یکی از چیزهایی که مطرح کردید درواقع بحث توریسم تحصیلی بود که یکی از برنامههایی که دارید فرستادن دانشجو از مالزی به ایران است و در جایی گفته بودید یکی از گلههایی که داریم از مالزی این است که چرا دانشجو از اینجا به ایران نمی رود؟ و تاکید داشتید که باید دانشگاهها در این زمینه تلاش کنند.
خوب این انتقاد اینجا به شما وارد هست که مالزی که نباید تلاش کند دانشجو به ایران بفرستد!این ما هستیم که باید در این زمینه مثل مالزیاییها برای جذب دانشجو فعالیت کنیم. من فکر می کنم ما باید کار زیادی انجام بدهیم البته کلا در تمام زمینههای توریسم و ازجمله توریسم تحصیلی.
در سطح کلان وزارت علوم بحث دیپلماسی علمی را در ایران اعلام کرده و بسترش هم فراهم شده است. یک وبسایت خیلی مفصل طراحی شده با عنوان Education in Iran که به دانشگاه های بزرگ هم ابلاغ شده که از تابستان امسال به سمت بینالمللی شدن بروند.
آنچه اشاره کردید بخشی از یک مصاحبه بود تحت عنوان دیپلماسی علمی ایران که یکی از گلههایی که ما از مالزی داریم این جریان یکسویه بودن پذیرش دانشجوست و ما دوست داریم از اینجا دانشجو به ایران برود. گلهای که ما کردیم به این صورت است که مثلا اگر ۵۰ تا دانشجو بخواهد برود (ایران برای ادامه تحصیل)برایشان مانع ایجاد نشود؛ یا دانشگاهها را تایید نمی کنند و ….
در دیداری که با مدیر کل آموزش عالی مالزی داشتم و منجر به تشکیل یک کمیسیون مشترک شد، یکی از مواردش همین بود که دانشجویی که می رود ایران درس می خواند، باید مورد تایید باشد. مثلا ببینید در رشتههای پزشکی اینها فقط دانشگاه تهران مارا قبول دارند. آنهم یکبار در دهه ۱۹۹۰ ارزیابی کردند و انرا تایید کردند. حالا اتفاقی که افتاده پس از آن سالها این است که دانشگاه علوم پزشکی تهران از دانشگاه تهران جدا شد و حتی اسمش عوض شد. اینها حتی حاضر نیستند انرا بپذیرند. و بحثی که ما داشتیم همین بود که حداقل همان را هم قبول داشته باشند نه اینکه نامه از وزارتخارجه و نظام پزشکی و اینها بخواهند و بگویند بررسی می کنیم. درواقع ما گفتیم وقتی اینجا رایزنی علمی ایران دانشگاهی را تایید میکند یعنی تمام؛ اما اینها اینرا قبول ندارند در این زمینه. در واقع خواستیم کاری کنند که دانشجویان اگر خواستند به ایران بروند برای تحصیل راحت باشند . اینها تسهیل سازی است.
یا ببینید در کنفرانسها و سمینارهای مالزی بیش از ده تا پانزده درصد شرکت کنندگان ایرانی هستند خوب این اتفاق در ایران هم میتواند بیافتد و مالزیاییها در کنفرانسهای بینالمللی ایران شرکت کنند. یا مثلا معاون وزیر اموزش عالی در یک برنامهای که برای ما داشت تلاش کرد که بگوید ما سه تا ژورنال ISI داریم که من لیست ۶۷ ژورنال آی.اس.آی ایرانی را به ایشان نشان دادم و گفتم که میتوانند توصیه کنند در اینها مقاله چاپ شود. ولی حتی دانشجوی ایرانی هم که خودش دارد برای آن ژورنالها مقاله میفرستد، میگویند ایرانی را قبول نمی کنیم و باید حتما غربی باشد.
خوب ممکن است این مسایل ناشی از نبود اطلاعات کافی در این زمینه باشد! به نظر من میشود نمایشگاههایی ایجاد کرد و در معرفی بیشتر اثرگذار بود یا کارهای مشترکی با دانشگاهها انجام داد.
البته ما اطلاع رسانی را آغاز کردیم اما قبول دارم که جا برای کار زیادهست …
اما حالا در پس این سالها و خالی بودن آن پست، رایزن علمی جدیدی آمده که راه به راه طرحها و مصوباتی ارایه میدهد. تغییر عملکردها وسیل اخبار جدید سبب بروز دغذغههایی شد که زمینه را برای یک گفت وگوی رودر رو با رایزن علمی ایران در شرق آسیا فراهم کرد.
اینکه دکتر عباس قنبری باغستان خودش اهل رسانه است، ارتباط با او را آسانتر میکند. او خود در شبکههای مجازی گروه اطلاع رسانی تشکیل میدهد و سعی دارد دیگران را در جریان آخرین اخبار قرار دهد. اخبار در پایانه اطلاع رسانی رایزنی علمی بروز میشود و سرعت پاسخگویی و پی گیریها بالارفته است. اینقدر که به کم فعالی خو گرفتهایم اغلب فکر میکنیم این میزان فعالیت شاید هم ناشی از شورو شوق آغاز فعالیت در پست جدید است!
نیکبختانه، دکتر قنبری سالها در مالزی به کار و تحصیل اشتغال داشته و با حوزه ماموریتش به خوبی آشناست که به نظر میرسد این مساله قویترین امتیاز انتخاب ایشان محسوب میشود.
اما آنچه در این گفت وگو مطرح شد:
آقای دکتر مسلما شما به عنوان یک رایزن علمی یک سری وظایفی دارید و یکسری انتظاراتی هم ما به عنوان دانشجو داریم! اما واقعیتش این است که من هنوز برایم مشخص نشده که ما رایزن علمی داشته باشیم اینجا یا نداشته باشیم چه فرقی به حالمان دارد؟ من انتظارم از سفارت کشورم و هرکسی که یک مسوولیتی در آن دارد این است که اگر مشکلی برایم پیش آمد مثل یک بزرگتر حمایت و کمک کند! اما فکر میکنم آن رابطه و نقش طی این سالها خیلی کمرنگ شده و اینکه چرا من نوعی نباید اعتماد کافی داشته باشم خودش یک مساله است! ببینید وقتی شما اعلام کردید هرکسی قرار است دانشگاه ثبت نام کند باید بیاید از طریق رایزنی علمی یک نامه بگیرد فکر کردم که بحث کنترل قویتر شده است! البته نمیدانم واقعا چقدر درست هست یا یا نه؟ اما استنباط من از خبرها و کارهایی که شما در طی این مدت انجام دادید این است که شاید سیاست بر این قرار گرفته که دانشجو به مالزی نیاید! یا تعدادشان کمتر بشود چون قاعدتا مسوولیت کمتری هم دارند! ولی من ترجیح میدهم راه حل برای کم کردن و یا حل کردن مشکلات پیدا بشود تا پاک کردن صورت مساله!
ولی از طرف دیگر اگر قرار است چنین سیاستی مطرح بشود باید به گونهای باشد که من نوعی که در این کشور درس خواندم در وزارت علوم با بی احترامی روبرو نشوم به خاطر اینکه مالزی درس خواندم! من انتظار دارم که عملکرد رایزنی علمی به گونهای باشد که دانشگاهی که درآن درس خواندم به راحتی اعتبارش زیر سوال نرود.
یکی از سوالهایی که همیشه مطرح بوده این است که چرا دانشگاههای مورد تایید اینقدر به سرعت فهرستشان تغییر میکند؟! اگر دانشگاه، دانشگاه خوبی است پس همیشه خوب است! حالا ممکن است شما حساسیتهایی به خرج بدهید یا سیاست تنبیهی دارید برای یک دانشگاه که اینها در حوزه من نیست اما اینکه یک سال باشد یک سال نباشد این سوالها را پیش میآورد که آیا زدو بندی پشت پرده وجود داره؟ آیا دلیل حذف آن سلیقهای است؟ و … و اینها همه چیزهایی است که شک و شبهه ایجاد می کند! فکر میکنم به طور کلی باید اعتماد سازی شود. وقتی به روشنی همه چیز گفته بشود من به عنوان یک دانشجو می دانم که چه کسی را باید مورد بازخواست قرار بدهم و چه چیز را باید پی گیری کنم؟!
ابتدا باید بگویم که در ارتباط با گذشته و آنچه که اتفاق افتاده، من نه نقشی داشتم و نه مسوولیتی! من خودم هم دانشجو بودم و یکی از منتقدترین افرادی که سعی کرده اینجا از دانشجوهای مالزی دفاع کند و الان هم اینطور است. من به شما تعهد میدهم که کسی از من حساس ترنسبت به مالزی و دانشجویان ایرانی مقیم مالزی نیست. من تلاش کردم همیشه از دانشجو و موقعیت دانشجویی در اینجا دفاع کنم. من کسی هستم که زمانی که همه می گفتند کیفیت تحصیل در مالزی پایین است یا سهلالوصول است یادداشت “مالزی مالزی است” را نوشتم تا از دانشجویان ایرانی مالزی دفاع کنم. آنهایی که سابقه بیشتری از حضور در مالزی دارند، حتما آن یادداشت را خواندهاند و به یاد دارند. الان هم همان هستم ولی در سطحی گستردهتر و البته دشوارتر! در مالزی و در دانشگاههای این کشور با مکانیسم های متفاوت.
نقش رایزن علمی
اما آنچه که مربوط به رایزنی علمی است این است که رایزنی علمی دو وظیفه مهم و اصلی دارد: حمایت از دانشجویان ایرانی در منطقه و ارتقای همکاریهای مشترک علمی و دانشگاهی و در صورت امکان انتقال تجربیات خارجی به داخل.
حمایت: از نظر من رایزن علمی نقش حمایت از تمام دانشجویان ایرانی را دارد فارغ از این که کدام دانشگاه هستند! مورد تایید هست یا نه؟! بورسیه هستند یا آزاد و … مهم این است که همه ایرانی هستند و ما موظف به حمایت از حق و حقوق آنها هستیم.
البته این حمایت هم فقط در حیطه دانشجویی و دانشگاههاست! اگر در دانشگاه برایش اتفاقی بیافتد، کار علمیاش با مشکل روبرو شود یا با سوپروایزرش به مشکلی بربخورد. از همه مهمتر در رابطه با ایران اگر مشکلی با دانشگاه و یا سوابق دانشجو بوجود بیاید ما رسیدگی میکنیم. بسیاری از اوقات هم در مواردی که عملا در حوزه ما نیست با کنسولی و سایر بخشهای سفارت در تماسیم که آنها جدیتر پی گیری کنند.
اما بحث حمایت جنبه دیگری نیز دارد و آن اینکه رایزن علمی فقط به معنی رایزن علمی دانشجوهای فعلی نیست. بیش از ۱۴ هزار دانشجو که اینجا بودند و پروندهشان بسته شده، حجم کارهایشان بسیار از ۵ هزار دانشجوی فعلی بیشتر است. پرونده دانشجو در مالزی بسته شده، آنها رفتهاند، یا جاهای دیگر دنبال کارند. جاهایی که کار پیدا میکنند نیاز به استعلام دارند ما باید جواب بدهیم. یا به دنبال انتقالی هستند، به خصوص آنها که ناموفق بودند و تعدادشان خیلی بالاست که ما باید بررسی کنیم و بگوییم که آیا میتوانند منتقل بشوند یا نه. ما در شش ماه گذشته نزدیک به ۴۰ دانشجو به ایران انتقال دادیم که در مورد همه اینها باید کار انجام بشود. در بسیاری از موارد، دانشجویان پس از بازگشت به ایران در ارتباط با عنوان رشته و مدرکی که برایشان ارزیابی شده، اعتراض دارند. اینگونه موارد نیز معمولا برای بررسی بیشتر و نظرخواهی از استاد راهنمای سابق به ما ارجاع داده میشود.
بنابراین رسیدگی به امور تمام دانشجویانی که مالزی تحصیل کردهاند، وظیفهای است که بر عهده رایزنی علمی است و در کنار اینها مسایل مربوط به داانشجویان ایرانی کشورهای منطقه مثل ژاپن، تایلند و … هم هست که به تازگی استعلام در مورد آنها هم افرایش یافته و زمان زیادی صرف رسیدگی به آن میشود. خوشبختانه در مورد دانشجویان مالزی مشکل زیادی در پاسخگویی به استعلامها وجود ندارد و همه چیز به راحتی انجام میشود. چون الان دانشگاهها خیلی خوب همکاری میکنند و مشکلی در گرفتن استعلام از آنها نیست.
یکی دیگر از وظایف رایزن علمی، تلاش برای انتقال تجربیات کشورهای محل ماموریت در حوزه آموزش عالی به ایران است. به اینها باید ارتقای روابط بین دانشگاهی را نیز افزود؛ تلاش برای ارتقای همکاریهای مشترک، تسهیل تبادل استاد و دانشجو بین دانشگاههای منطقه و ایران.
در این زمینه ما چند طرح خوب داریم اجرا میکنیم. یکی اینکه تلاش داریم که الگوی مالزی در زمینه توسعه آموزش عالی و بینالمللی شدن را در اختیار مسوولین ایرانی بگذاریم که زودتر و راحتتر به سمت بینالمللی شدن بیشتر بروند. مالزی به لحاظ بینالمللی شدن تجربه بسیار موفقی است و نمیتوان تجربه این کشور را نادیده گرفت. خوشبختانه در این زمینه طرح خوبی در دست اجرا است. مجموعه برنامههای توسعه آموزش عالی مالزی از سال ۱۹۹۹ تا کنون و نیز برنامه آتی این کشور در حوزه آموزش عالی تا سال ۲۰۲۵ به طور کامل ترجمه شده، و در حال حاضر در دست ویرایش است. فکر میکنم این کتاب کمک زیادی به لحاظ برنامه ریزی و سیاستگذاری به کشور خواهد کرد. و همینطور در زمینه پارک فن آوری که ایران در آن خیلی موفق است. در این حوزه هم یکی از بهترین محققان ایرانی در حوزه پارک فناوری سرگرم انجام یک پروژه تحقیقاتی زیر نظر رایزنی علمی برای انتقال تجارب سه کشور مالزی، سنگاپور و تایوان به ایران است.
در حوزه همکاریهای بین دانشگاهی نیز یکسری تفاهمنامههایی الان در دست بررسی است. به عنوان مثال دانشگاه پیام نور هم با اوپن یونیورسیتی مالزی در حال انجام یکسری فعالیتهای مشترک هستند. دانشگاه یو.پی.ام UPM نیز در حال برنامه ریزی برای ورود به ایران است. دانشگاه یو.کی.ام UKM ارتباطات بسیار خوبی با دانشگاه تهران ایجاد کرده است.
از گذشته تقریبا شش – هفت تفاهمنامه وجود داشته که فقط روی کاغذ بوده، پیگیری نشده و مشمول گذشت زمان شده اما سعی کردیم تفاهمنامههای جدید را از بالاترین سطح از طریق خود معاون آموزش عالی پیگیری کنیم که بلای قبلیها سر تفاهمنامههای جدید نیاید. ولی اینها زمانبر است.
سیاست انقباضی
و اما در مورد انتقادی که به تغییر فهرست دانشگاههای مورد تایید صورت میگیرد؛ باید بگویم که ما در طول هشت سال گذشته تقریبا تجربه سه تا رایزن علمی داشتیم و سه دوره ارزیابی انجام گرفته. من در ارتباط با انچه آنها انجام دادهاند هیچ مسوولیتی ندارم، منتقدشان هم بودهام. در نگاه اول چنین به نظر میرسد که دانشگاهی که نباید تایید میشد تایید شده دانشگاهی که باید تایید میشد نشده! و … در این دوره که من خودم مسوول بودم، و (البته) سعی کردم از تجربه قبلیها هم استفاده کنم، سعی کردم تا بیشترین حد ممکن شفاف باشم.
سیاست انقباضی به خصوص در ارتباط با کشورهای جنوب شرق آسیا، یک سیاست پسا تحریمی است و کاملا عقلانی و طبیعی هم هست. در دوران پس از تحریم، دانشجویان ایرانی دیگر تنها محدود به چند کشور خاص نیستند. لذا انتظار در آموزش عالی نیز بالا رفته و دیگر نمیتوان دانشگاه های سطح پایین تر را ارزیابی و تایید کرد.
ببینید! در دوران گذشته با توجه به اعمال تحریمها و محدودیتهایی که در غرب وجود داشت، جنوب شرق و شرق آسیا اصلیترین انتخاب دانشجویان ایرانی بود. فکر کنم شما هم با من همنظرید که اگر در آن زمان درهای کشورهای غربی باز بود شاید دانشجویان ایرانی کمتری اینجا میآمدند. در آن مقطع برای حمایت از دانشجویان ایرانی همکاران قبلی ما سخت گیریهای کمتری میکردند و ما شاهد بودیم که بعضا دانشگاههایی که کیفیت چندان بالایی هم نداشتند، تایید شدند.
ولی الان دیگر شرایط با پنج یا ده سال پیش متفاوت است. با توجه به شرایط پس از تحریم دیگر مالزی و کشورهای اطراف لزوما تنها انتخاب ایرانیها نیست. الان ترکیه، اتریش، المان و بسیاری کشورهای دیگر علاقمندند به پذیرش دانشجویان ایرانی. لذا این مساله نیز روی ارزیابی امسال خیلی تاثیرگذار شد به این معنا که توقع آموزش عالی از دانشگاه عالی و خوب افرایش یافت.
پس سیاست کلی اعلام شده به رایزنیهای علمی در سطح کلان، سیاست انقباضی بوده که دیگر این تعداد دانشگاه در جهان تایید نشود. البته اگر خوب دقت کنیم، این فقط منحصر به مالزی نبوده است ولی قبول دارم در شرق آسیا به خصوص مالزی، اندونزی، تایلند و فیلپین نمود بیشتری یافته است. ولی در عین حال ببینید در آلمان هم که در سال ۲۰۱۳ ، چهل و دو دانشگاه ممتاز داشته داشته، این تعداد در فهرست جدید به ۲۴ دانشگاه کاهش یافته یا فنلاند که ۱۵ تا داشته و این سری شده ۹ تا یا چین و …
فرایند ارزیابی دانشگاهها
در ارزیابی به طورکلی سه عامل بسیار مهم وجود دارد: سطح علمی و رتبه دانشگاه در جهان براساس رتبه بندیهای معتبر، نظر کمیسیون بر اساس تجربیات دانشجویان ایرانی قبلی و در نهایت نظر رایزنی علمی. هر سه فاکتور اهمیت خود را دارند، هرچند نظر رایزن شرط نهایی است.
کار اولیه ارزیابی را کمیسیون ارزیابی مدارک خارج از کشور که در واقع اصلی ترین نهاد در این زمینه است انجام می دهد. این نهاد هم رنکینگ و وضعیت دانشگاه را مورد توجه قرار میدهد و هم بر اساس موارد ثبت شدهای که از دانشجوهای ایرانی در آن دانشگاه وجود دارد، وضعیت آن را بررسی میکند. یعنی دو تا فاکتور بسیار مهم در اختیار کمیسیون است. یکی نظر کمیسیون در خصوص سطح علمی دانشگاهها براساس رده بندیهای مختلف در جهان، و دیگری نظر کمیسیون بر اساس تجربیات قبلی ثبت شده از دانشجویان قبلی.
در خصوص رتبه علمی دانشگاهها براساس رتبه بندی جهانی، تاجایی که من اطلاع دارم براساس همان سیاست انقباضی قرار بود در منطقه جنوب شرق آسیا، تنها دانشگاههایی که براساس رده بندی کیو.اس (QS) زیر رتبه ۲۰۰ قرار دارند، در گروه الف (ممتاز) قرار گیرند. این یک معیار بسیار روشن و صریح است. این به این معناست که در مالزی فقط دانشگاه یو.ام (UM) می توانست در رده الف قرار گیرد.
در خصوص نظر کمیسیون براساس تجربیات قبلی، این یعنی اینکه تا همین الان ۱۴ هزار دانشجو به طور قطع پرونده شان در مالزی بسته شده، البته نه اینکه لزوما فارغ التحصیل شده باشند؛ نه!، اما پرونده شان کلا بسته شده. حالا شما فرض بگیرید از این تعداد ۵ هزار تا نرفتند ایران اما ۹ هزار تا برگشتهاند. حالا از این تعداد اگر ۵ هزار تا به وزارت علوم مراجعه کرده باشند همگی نظراتشان، تجربیاتشان و نتیجه تحصیلشان ثبت شده و به ایران منتقل شده است و معمولا هم انتقاد و شکایت دارند. این تجربیات یک ذهنیتی در ذهن نه تنها کمیسیون بلکه همگان ایجاد کرده که به اذعان همه ماها خیلی ذهنیت درستی نیست. بالاخره یا خیلی بد تعریف کردیم یا غیرواقعی تعریف کردیم و یا اینکه درست تعریف کردیم. بالاخره مهم این است که ذهنیت ایجاد شده است.
فاکتور سوم نظر رایزنی علمی است. یعنی خروجی آن لیست بیرون می آید و از رایزن علمی خواسته می شود که نظرش را اعلام کند. در لیست امسال براساس همان دو فاکتور بالا و به خصوص فاکتور اولی، فقط دانشگاه یو ام (UM) در گروه الف بود. بقیه در گروه ب و ج . این نظر کارشناسی و علمی کمیسیون بود. در نگاه اول بر اساس سیاست انقباضی فهرست پیشنهادی درست بود. ولی در اینجا ما تصمیم گرفتیم که یک ارزیابی هم ما داشته باشیم به خصوص با توجه به وضعیت دانشجویان ایرانی مقیم.
در دورههای قبل گفته شده بود که دانشگاهها بر اساس ۱۶۰ شاخص ارزیابی میشدهاند. ما در این زمینه و آن ۱۶۰ شاخص چیزی نیافتیم و اطلاعی هم در مورد آن نداریم. اما در این دوره، بر اساس حساسیتی که خودم داشتم و نمی خواستیم حق دانشگاهی ضایع شود و برای شفاف کار کردن فرمهایی را با شاخصهای ترکیبی (علمی و ملاحظات کلی ایران) طراحی و برای دانشگاههای دولتی و خصوصی ارسال کردیم و مهلت دادیم برای ارسال فرم و اعلام زمان بازدید (این فرم ها همان زمان بر روی وبسایت انگلیسی رایزنی آپلود شد و هنوز هم هست).
از طرفی، با توجه به این که تاکید شده بود که برای هیچ دانشگاهی خارج از فهرست قبلی برای ارزیابی اقدام نشود (چون قرار بود انقباضی عمل شود و دانشگاهی اضافه نشود)، ولی من با توجه به شناختی که از دانشجویان داشتم برای چند دانشگاه دیگر مثل Help و موناش هم نامه و فرم های ارزیابی را اضافه بر ظرفیت فرستادیم.
پس از ارسال فرمها و در مهلت تعیین شده از سوی رایزنی، برخی دانشگاهها سریع جواب دادند اما بعضی هم پاسخی ندادند. مثلا دانشگاههای UITM، UNIMAS، UMS، Utara، UPSI، IIUM ، Limkokwing جواب ندادند. اینها تا حد زیادی کار را راحت کردند چون بهانه خوبی بود برای حذف شدن. در واقع وقتی فرمها را ارسال نکردند، ما هم معیاری برای ارزیابی نداشتیم و لذا حذف شدند. البته این واقعیت را بگویم که ما هم اصلا پیگیری نکردیم که چرا جواب ندادند!
حالا میرسیم به انطباق فهرستی که ما داریم با فهرستی که کمیسون ارایه داده است. در آن فهرست فقط UM در گروه الف هست. بقیه همه در گروه ب و ج هستند. بنابراین ما شروع کردیم به تعامل با کمیسیون برای ایجاد تعادل در آن فهرست. برخی از دانشگاهها به خاطر عملکرد قبلی شان و نیز اطلاعاتی که خودشان به ما داده بودند، واقعا جای کمتری برای دفاع داشتند. مثلا دانشگاه UTM آمارش از نظر دانشجویانی که تحصیل را نیمه رها کرده بودند یا اخراجی بودند بالا بوده. یک سوم دانشجوبان به خصوص در ترمهای پنج به بالا رها کردند یک تعدادی هم در ترمهای بالا از طرف دانشگاه متوقف شدند به بهانههایی مثل ضعیف بودن زبان و … خب اگر دانشجو زبانش ضعیف است چرا ده ترم گزارش پیشرفت تحصیلیاش خوب بوده و ناگهان در ترم یازدهم با مشکل روبرو شده؟! این معنا دار است. بنابراین باید این دانشگاه در همان گروه “ب” باقی بماند چون عملکرد قابل دفاعی نداشتند. یا مثلا دانشگاه یو.اس.ام (USM) که تقریبا نیمی از دانشجویانش نا موفق بودهاند. دقت کنید که اینها براساس آمار خودشان است.
در مورد دانشگاهUPM که الان حدود هزار دانشجو در آن داریم من در مورد اینکه ارتقا پیدا کند، دفاع کردم چون از میان حدود ۳۰۰۰ دانشجو که پرونده شان بسته شده بود، تنها تعداد ۲۰۰- ۳۰۰ دانشجو تحصیلات ناتمام داشتند که به طور مشخص گفته شده بود علتش چه بوده ضمن اینکه به حل مشکلات هم علاقه نشان میدهند. یا از دانشگاه UKM که حدود ۱۸۰ دانشجو داریم خیلی دفاع کردم و در نهایت منجر به ارتقا آنها به گروه الف شد. هرچند که در یو پی ام (UPM) ما سر دانشکده Human Ecology حرف جدی داشتیم مثلا چرا دانشجو به مرحله دفاع رسیده و تازه سر عنوان پایان نامه با او بحث می کنند؟! و آنها پاسخی نداشتند! البته غیر مستقیم به ما پیام دادند که فرد مشکل ساز دانشکده که همیشه برای ایرانیرها مشکل درست میکرد، دیگر وجود ندارد و از این دانشکده رفته است. در مورد این دانشکده خیلی مساله داشتیم و در همان مدت کوتاه بررسی، دستکم ۱۵ نفر مراجعه کننده (دانشجو که دچار مشکل شده بودند) در این زمینه داشتم. یا در مورد دانشکده آموزش و دانشکده اقتصاد دانشگاه UKM که مواردی از این دست داشتیم که در نهایت وقتی توجیه مناسبی برای مشکلاتی که برای دانشجویان ایرانی درست کرده بودند، نداشتند، حذف شدند.
لذا در این دوره از ارزیابی تا جایی که مربوط به نظر رایزن علمی بوده، قضاوت ما بر اساس فرمها و اطلاعاتی بوده که به دانشگاه داده شده و این دانشگاهها خودشان فرمها را پر کرده و تحویل ما دادهاند. در ارتباط با دانشگاههای دولتی، فرمها ۱- شامل اطلاعات دانشگاه و ۲-آمار دانشجویان فارغ التحصیلشان (ایرانیان) بوده است. در ارتباط با دانشگاههای خصوصی، علاوه بر این دو، فرم سومی هم بوده که بیشتر بر مباحث تخصصی و محتوای رشتههای تاکید داشته است. تمام این فرمها بسیار شفاف و روشن هنوز هم در وبسایت انگلیسی رایزنی علمی هست و هرکس دوست دارد میتواند برود و ببیند. آماری هم که دانشگاهها به ما تحویل دادهاند، با مهر و امضای رئیس دانشگاه در دفتر رایزنی موجود است.
لذا اگر برگردیم به سئوال شما که آیا این ارزیابی سلیقهای است، باید گفت خیر! اتفاقا و صرف نظر از رتبه علمی دانشگاهها و نظر کمیسیون، بر مبنای همین اطلاعات و دادههایی که خود دانشگاهها در اختیار ما گذاشتهاند، خیلی سوال و ابهام در ارتباط با عملکرد گذشته دانشگاهها در مقابل یک مسئول ایجاد میشود! در نظر بگیرید به گفته خود مالزیاییها هردانشجویی که در این کشور تحصیل میکند برای این کشور سالیانه ۴۶ هزار رینگیت منفعت دارد و اگر با خانواده باشد تا ۸۸ هزار رینگیت نیز میرسد. یک محاسبه کوتاه انجام بدهید و ببینید توسط همین دانشجویان ایرانی چه مقدار پول و سرمایه به این کشور و دانشگاههای مالزی تزریق شده است. حال فراتر از آن، تصور کنید تعداد زیادی دانشجویان ایران نتوانند نتیجه مناسبی بگیرند و تحصیلشان را ناتمام بگذارند! این حساسیت جدی بود که به خصوص برای خود من ایجاد شد و دنبال این بودم و هستم که چرا این اتفاق افتاد؟!! علت چیست؟! آیا نباید در برابر دانشگاهی که مثلا یک سوم دانشجویانش ناموفق بودهاند، عکس المعلی نشان داد؟!
بنابراین در موضوع ارزیابی، اولا اصلا حذفی در کار نبوده و نیست چراکه در حوزه اکادمیک اصلا حذف معنا ندارد. فراتر از آن، حتی اگر میبینید که دانشگاه یو.پی.ام و یو.کی.ام هم در رده الف (ممتاز) باقی ماندهاند، به خاطر تعامل سازنده ما با کمیسیون و نظر مثبت آنها نسبت به ما و دانشجویان ایرانی در مالزی بوده است. وگرنه شما به سایر کشورهای منطقه نگاه کنید، هیچکدام دانشگاهی در رده الف (ممتاز) ندارند. دوم اینکه ما تلاش کردیم با اهرم ارزیابی تا جایی که بتوانیم دانشگاهها را در برابر عملکردشان در برابر دانشجویان پاسخگوتر کنیم و به نظر میرسد که موفق هم بودهایم. آنها باید بدانند که بالاخره وقتی دانشجو میگیرند، به آنها به عنوان یک عدد یا تجارت نگاه نکنند.
در خصوص نگرانیها و دغدغههایی هم که برای دانشجویان ایرانی ایجاد شده، باید گفت این تغییر در دسته بندی گروههای الف، ب و ج اولا به هیچ وجه شامل دانشجویان فعلی نمیشود. ثانیا لزوما به معنای ارزیابی علمی درحدQS و شانگهای نیست. بیشتر در حد یک توصیه کلی است به دانشجوهای بعدی که می خواهند به مالزی بیایند و لذا جایی واقعا برای نگرانی وجود ندارد. حتی در حال حاضر بر روی مدرک ارزیابی شده هم قید نمی شود که مثلا از دانشگاه الف فارغ التحصیل شده با دانشگاه رده ب.
و لذا باز هم تاکید میکنم که در این دوره از ارزیابی، تا بیشترین حد توان از دانشجویان دفاع شده و در وهله اول آنها مورد توجه قرار گرفتهاند. حتی همانطور که قبلا نیز گفته شد، برای اولین بار دو دانشگاه help و موناش را هم خارج از این فهرست اضافه کردیم چون با توجه به فرمهایی که ارسال کردند و بازدیدهایی که داشتیم و تعداد دانشجویان ایرانی آنها به این نتیجه رسدیم که میتوان همکاری خوبی با انها انجام داد که این هم البته مشروط است. یعنی آن انتظاری که ما از این دانشگاهها داریم، اگر برآورده نشود مجددا حذف خواهند شد.
نامه LOE یا استعلام از رایزنی
ببینید ماجرای این نامه یا فرمی که به نظر شما حالت کنترل دارد به این شکل است که با توجه به مشکلات مختلفی که دانشجویان در دانشگاهها با آن روبرو هستند و با بهره بردن از تجربه موفقی که در دیگر کشورها داشتیم به این نتیجه رسیدیم که این نامه از طریق دانشگاههای برای رایزن علمی ارسال شود. اصلا دانشجو به هیچ عنوان درگیر نمیشود. هزینهای هم متحمل نمی شود. نماینده رسمی دانشگاه میاید و ظرف یک روز کاری نامه را می گیرد. ما هم برای دادن نامه هیچ معیاری و قضاوتی در رابطه با دانشجو نداریم ولی در مورد دانشگاهها ۱۱ شرط برای رعایت حق و حقوق دانشجویان ایرانی داریم که مهمترین آنها عدم تبعیض، حذف کارگزار، داشتن حساب بانکی، داشتن دلایل متقن و عقلانی در صورت اخراج دانشجو و …. است. فرمی که دانشگاهها برای اخذ LOE به ما میدهند، شامل اطلاعات اولیه دانشجوست و برنامه و درس و استاد سوپر وایزر، هزینه ویزا و ثبت نام و کل هزینه دانشگاه و اصلا دانشجو از چه طریقی امده دانشگاه؟! یعنی هیچ ابزاری برای کنترل بر دانشجو نیست که از چه گروهی است یا که هست و … اینکه اطلاعات دقیقتری مثل شمارههای تماس و تلفن ضروری را در فرم آوردیم به خاطر مشکلاتی است که در مورد برخی از دانشجویان پیش آمد و یکی از کارگزاران به ما پیشنهاد داد که برا ی اینکه اگر مشکلی پیش آمد به وابستگان دانشجو دسترسی داشته باشیم باید یک تلفن تماس ضروری هم دریافت کنیم. وقتی هم که دانشگاه این فرم را به ما داد، مشروط به رعایت شرایط ۱۱ گانه، ما نامه را میدهیم.
بگذارید اینطوری بگویم که مکانیزم LOE اصلا مکانیزم جدیدی نیست. خود مالزی هم برای دانشجویان خودش که قصد خروج از مالزی دارند، آنرا اجرا میکند. بسیاری از کشورهای دیگر در مالزی نیز این مکانیسم را دارند. اخیرا رایزن علمی ایران در هند نیز پس از دیدن مزایای این طرح آنرا اجرا میکند. یک موضوع کاملا طبیعی و اتفاقا به نفع دانشجویان است. این استعلام نه به خاطر عدم اعتماد ما به دانشجو یا تلاشی برای کنترل او بلکه به خاطر عدم اعتماد ما به سیستم ورودی دانشگاههاست و اینکه اطمینان یابیم که دانشگاهها پس از ورود دانشجویان نیز از آنها مراقبت خواهند کرد. بزرگترین دانشگاه مالزی را در نظر بگیرید که تا مدتها از هر دانشجوی ایرانی برای ثبت نام به بهانه ایرانی بودن مبلغی کلانی اضافه میگرفتند. چرا باید چنین باشد؟! یا دانشگاهی که پاسپورتهای دانشجویان را گم کرده یا به به بهانه شهریه یا گم شدن کتاب کتابخانه به عنوان گرو، پاسپورت دانشجو را نگاه میداشتند (که این خودش توهین به پاسپورت یک کشور است) و مشکلاتی از این دست.
از وقتی این نامه استعلام اجرایی شد، ارتباط ما با دانشگاهها در سطوح بالا برقرار شد. برای جلسات توجیهی در خصوص LOE، تاکنون بیش از ۳۰ رئیس و معاون دانشگاه در دفتر رایزنی علمی حضور یافتهاند. این کاملا بی سابقه است که ظرف کمتر از سه ماه ۳۰ رئیس دانشگاه به همراه معاونین آنها برای شنیدن دغدغه دانشجویان ایرانی در دفتر رایزنی علمی حاضر شدهاند و بعد هم بلافاصله مکتوب به ما نامه بدهند که ما شرایط ۱۱ گانه را پذیرفته و اجرا خواهیم کرد. اکنون رایزنی علمی به طور مستقیم و بیواسطه به تقریبا تمامی روسای دانشگاهها از طریق تلگرام، وایبر، واتس اپ و … در تماس است. هر روز نمایندگان آنها به دفتر رایزنی علمی رفت و آمد دارند و میدانند که ارزش و اهمیت دانشجوی ایرانی چیست؟ این پیگیریها و ارتباطات مستمر با دانشگاهها باعث شده که رفتارها در برابر دانشجوی ایرانی تا حد زیادی تصحیح بشود و حالا دانشگاهها متوجه شدند که بالاخره فردی در اینجا روی دانشجوی ایرانی حساس است. نمیخواهیم ادعا کنیم که الان در وضعیت ایده آلی قرار داریم، نه؛ ولی به جرات می توان ادعا کرد در مسیر بهبود ارتباط قرار داریم.
بنابراین میبینید که بحث کنترل روی دانشجویان به آن شکلی که شما مدنظرتان بوده، مطرح نیست! البته ما گلهای هم نداریم از اینکه برخی اینطوری فکر کنند. این مسایل همیشه بوده و هست! چون قشر دانشجو مطالباتش زیاد است و البته ویژگیاش هم این است و در دورانی است که باید اعتراض کند اما ما هم برای رفع هرگونه سوء تفاهمی سعی میکنیم همه چیز شفاف شود. من خودم به عنوان کسی که اینجا بودم درد بچهها را میفهمم و تلفنم همیشه در فضاهای مجازی مختلف پاسخگو بوده است.
باز میگردم به آن عبارت کلیشهای”پتانسیل دانشجوی ایرانی”! ببینید یک بحثی که اینجا مطرح است عدم استفاده درست از توانمندی دانشجویان ایرانی است. از طرفی یک بحث مهم برای دانشجویانی که به این کشور میآیند، بحث کار و اشتغال هست! میتواند یک فضایی باشد که کسانی که ایجاد اشتغال میکنند معرفی شوند و افراد جویای کار از میان دانشجویان مستعد به آنها معرفی شود. اشتغال یکی از دغذغههای اصلی دانشجویان است. حالا اگر این فضا ایجاد شد و دیگران نیامدند و استفاده نکردند این دیگر مشکل خودشان هست.
ببینید در خصوص کار و اشتغال و معرفی به جامعه برای اشتغال نمیتوان انتظار معجزه به خصوص از طرف مقابل داشت. قدم اول باید از سوی خود ما برداشته شود. یک شعر معروف هست که می گوید “زبان در دهان ای خردمند چیست*** کلید در گنج صاحب هنر- چو در بسته باشد چه داند کسی*** که جوهر فروش است با پیله ور”. بالاخره مادامی که ما نخبه باشیم و با استعداد، تا بیان نکنیم و به زبان نیاوریم جایی نگوییم یا با اصطلاح در بسته باشد، کسی نمیتواند جوهر وجودی ما را کشف کند. بگذارید من هم متقابلا حرفها و گلههایی دارم؛ الان بیش از شش ماه است که برای نخستین بار در سایت رسمی رایزنی علمی بخش ویژه معرفی “نخبگان شرق آسیا” تشکیل شده _ البته اگر باز نگویید که بحث کنترل مطرح است – اما فقط سه یا چهار نفر خودشان را معرفی کردهاند. بعد گله میکنند که ما نخبه هستیم و شناسایی نشدیم و ….. یا ما در رایزنی علمی به پیشنهاد یک خانم دانشجوی فعال، طرح فراخوان شناسایی استعدادها را دادیم. سطح استقبال بسیار کمتر از حد انتظار بود.
البته بماند که فارغالتحصیلان ایرانی مالزی انصافا به درجهها و جایگاههای خوبی دست یافتهاند و انصافا هم این حقشان است. براساس آماری که داریم، حدود ۱۵۰ نفر در ایران هیات علمی در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، صنعتی ارومیه، دانشگاه آزاد، صنعتی بیرجند، مرکز تحقیقاتی روییان و … فارغ التحصیل مالزیایی داریم. در همین مالزی ما حدود ۳۰۰ استاد و محقق ایرانی داریم که بسیاری از آنها فارغ التحصیل همین دانشگاهها هستند. بسیاری نیز به کانادا، اروپا و آمریکا مهاجرت کردهاند.
و آخرین موردی که برای من جای سوال دارد اینکه یکی از چیزهایی که مطرح کردید درواقع بحث توریسم تحصیلی بود که یکی از برنامههایی که دارید فرستادن دانشجو از مالزی به ایران است و در جایی گفته بودید یکی از گلههایی که داریم از مالزی این است که چرا دانشجو از اینجا به ایران نمی رود؟ و تاکید داشتید که باید دانشگاهها در این زمینه تلاش کنند.
خوب این انتقاد اینجا به شما وارد هست که مالزی که نباید تلاش کند دانشجو به ایران بفرستد!این ما هستیم که باید در این زمینه مثل مالزیاییها برای جذب دانشجو فعالیت کنیم. من فکر می کنم ما باید کار زیادی انجام بدهیم البته کلا در تمام زمینههای توریسم و ازجمله توریسم تحصیلی.
در سطح کلان وزارت علوم بحث دیپلماسی علمی را در ایران اعلام کرده و بسترش هم فراهم شده است. یک وبسایت خیلی مفصل طراحی شده با عنوان Education in Iran که به دانشگاه های بزرگ هم ابلاغ شده که از تابستان امسال به سمت بینالمللی شدن بروند.
آنچه اشاره کردید بخشی از یک مصاحبه بود تحت عنوان دیپلماسی علمی ایران که یکی از گلههایی که ما از مالزی داریم این جریان یکسویه بودن پذیرش دانشجوست و ما دوست داریم از اینجا دانشجو به ایران برود. گلهای که ما کردیم به این صورت است که مثلا اگر ۵۰ تا دانشجو بخواهد برود (ایران برای ادامه تحصیل)برایشان مانع ایجاد نشود؛ یا دانشگاهها را تایید نمی کنند و ….
در دیداری که با مدیر کل آموزش عالی مالزی داشتم و منجر به تشکیل یک کمیسیون مشترک شد، یکی از مواردش همین بود که دانشجویی که می رود ایران درس می خواند، باید مورد تایید باشد. مثلا ببینید در رشتههای پزشکی اینها فقط دانشگاه تهران مارا قبول دارند. آنهم یکبار در دهه ۱۹۹۰ ارزیابی کردند و انرا تایید کردند. حالا اتفاقی که افتاده پس از آن سالها این است که دانشگاه علوم پزشکی تهران از دانشگاه تهران جدا شد و حتی اسمش عوض شد. اینها حتی حاضر نیستند انرا بپذیرند. و بحثی که ما داشتیم همین بود که حداقل همان را هم قبول داشته باشند نه اینکه نامه از وزارتخارجه و نظام پزشکی و اینها بخواهند و بگویند بررسی می کنیم. درواقع ما گفتیم وقتی اینجا رایزنی علمی ایران دانشگاهی را تایید میکند یعنی تمام؛ اما اینها اینرا قبول ندارند در این زمینه. در واقع خواستیم کاری کنند که دانشجویان اگر خواستند به ایران بروند برای تحصیل راحت باشند . اینها تسهیل سازی است.
یا ببینید در کنفرانسها و سمینارهای مالزی بیش از ده تا پانزده درصد شرکت کنندگان ایرانی هستند خوب این اتفاق در ایران هم میتواند بیافتد و مالزیاییها در کنفرانسهای بینالمللی ایران شرکت کنند. یا مثلا معاون وزیر اموزش عالی در یک برنامهای که برای ما داشت تلاش کرد که بگوید ما سه تا ژورنال ISI داریم که من لیست ۶۷ ژورنال آی.اس.آی ایرانی را به ایشان نشان دادم و گفتم که میتوانند توصیه کنند در اینها مقاله چاپ شود. ولی حتی دانشجوی ایرانی هم که خودش دارد برای آن ژورنالها مقاله میفرستد، میگویند ایرانی را قبول نمی کنیم و باید حتما غربی باشد.
خوب ممکن است این مسایل ناشی از نبود اطلاعات کافی در این زمینه باشد! به نظر من میشود نمایشگاههایی ایجاد کرد و در معرفی بیشتر اثرگذار بود یا کارهای مشترکی با دانشگاهها انجام داد.
البته ما اطلاع رسانی را آغاز کردیم اما قبول دارم که جا برای کار زیادهست …
ناموفق بودن نیمی از دانشحویان یو اس ام کذب محض میباشد و شایسته هست بجای حرفهای کلی عدد و یا منیع ان را اشاره میکردید.لازم به ذکر است اگر هم تعدادی دانشجو، تحصیل ناموفق داشتند دلیل بر ضعف دانشگاه نیست بلکه ضعف دانشجو هم هست .الان تعداد انصرافیهای دانشگاه شریف و دانشگاه تهران نسبت به تعداد انصرافیهای یک دانشگاه غیرانتفاعی در شهرهای کوچک بیشتر هست ایا میتوان گفت دانشگاه شریف ضعیف هست؟!!!!!!.جناب اقای قنبری اگر دانشگاه یو اس ام به برخی از درخواستهای غیر متعارف شما جواب نداد دلیل بر کینه ورزی شما نسبت به این دانشگاه و دانشجویان آن نمی شود دانشگاهی که بیست هزار رینکت هزینه پزشکی یک دانشجوی ایرانی کرده بود تا بتواند به کشورش برگرده در حالیکه نه شما نه هیچ دانشگاهی در ایران حاضر به پرداخت صد رینگت هم نخواهد بود و شمادر ان زمان خیلی راحت خود را کنار کشیدید.دانشگاه یو پی ام رتبه آن بالاتر رفته چون شما از اونجا فارغ التحصیل شده اید نه براساس ملاک علمی .شما از کشوری فارغ التحصیل شده اید و نان ان را میخورید در حالیکه فاقد اعتبار علمی و سابقه کاری بوده اید و حالا امده اید تا تیشه به ریشه آن بزنید.جناب اقای قنبری اگر قبل از این مسولیت جامعه ایرانی با شما رابطه خوبی نداشتند بهتر است به دنبال دلیل آن باشید نه به دنبال انتقام ان.
هیچکدام از دانشگاههای مالزی در سطح ممتاز نیستند و بایستی در رده خوب و پایین تر قرار گیرند. بسیاری از دانشجویان ایرانی که در مالزی تحصیل می کردند و یا در حال تحصیل هستند متاسفانه توانایی قبول شدن در آزمون کنکور ارشد و دکترای دانشگاههای سراسری ایران را نداشتند و چون پذیرش در مالزی خیلی راحتتر بوده این کشور را انتخاب کرده اند.
اتفاقا یکی از بزرگتربن اشتباهات آقای قنبری تایید دانسگاه یو.اس.ام بود. این دانسگاه جنایت بزدگی در حق دانشجویان ایرانی به خصوص دانشچوبان پزسکی کرد. سال ۲۰۱۰ به بعد به خصوص. اینها فقط اسم دانشگاه یدک می کشند ولی مثلا کجای دنیا شما دیدین در رشتع های پزشکی به خاطر مدهب فردی را اخراج کنند. این بلایی بود که سر دانسجویان ایرانی آورد و عمر ماها و دهها نفر دیگه رو هدر داد.
متاسفانه جناب رایزن خودشون هم گفتند تحت تاثیر احساسات دانسجویی تن به این ذلت داده اند و دانشگاه یو.اس.ام مالزی را تایید کردند.
این گزارش اتفاقا بر خلاف خواسته آقای قنبری برای مطرح کردن خودشون؛ بطور بر عکس بخوبی نشون داد که رایزنی علمی بجز شعار و یک سری کارهای روتین که بابتش حقوق دلاری می گیرن ، کلا چیزی در چنته نداره و کاری نکرده
متاسفانه روابط موجود در وزارت علوم ایران و سیاست بازی ها ، باعث شده تا آدم های بی تجربه و نابلد در راس کارهایی قرار بگیرند که عملا براشون نقش آزمایشگاه و سکوی پرتاب را دارد و البته دانشجویان ایرانی هم مثل موش های آزمایشگاهی و آینده کاری و تحصیلی اونها هم که بی اهمیت. فقط اونچه مهمه ؛ بالارفتن تجربه کاری ! و پروسه آزمون خطای مدیرهای بی تجربه و آینده نگر هست .
متاسفانه این روال سالهاست وجود داره و باعث کشته شدن و از بین رفتن نیروهای مختصص این کشور شده و به همین منوال هم ادامه داره.
آن مرد با تلگرام آمد !!!!!!
واقعا خنده داره این کار سایت توریست . دمتون گرم کلی حال کردیم و خندیدیم
دانشجوهای ایرانی با همین شعار ها و شوء آف ها سالهاست که گرفتار بی تدبیری هستند و اونوقت آن مرد با تلگرام آمد …
دمت گرم توریست شب عیدی حالی کردیم و کلی شاد شدیم !!!
آن مرد با تلگرام آمد !!!!!!
واقعا خنده داره این کار سایت توریست . دمتون گرم کلی حال کردیم و خندیدیم
دانشجوهای ایرانی با همین شعار ها و شوء آف ها سالهاست که گرفتار بی تدبیری هستند و اونوقت آن مرد با تلگرام آمد …
دمت گرم توریست شب عیدی حالی کردیم و کلی شاد شدیم !!!
آن مرد با اسب آمد…
آن مرد با داس آمد …
آن مرد آمد تا دهن همه دانشجوها را سرویس کند و به دوستان خودش حالی بدهد و حق مسئولان دانشگاهی که در آن درس خوانده و با مسئول دانشکده اش مشکل داشته و حالش را گرفته بودند را سرویس کند …
آن مرد با واتس آپ نه ، با وایبر نه ، با لاین نه ، با فیس بوک نه ؛ او فقط با تلگرام آمد …. خخخخخخخخ
واقعا که تاسف آوره
این آقا خودش یکی از بی سوادترین اساتید لیمکوک وینگ بود حالا او را به سمت رایزن علمی گذاشتن. من میخواستم در لیمکوک درس بخونم اما وقتی فهمیدم این آقا سرکاره دانشگاه دیگه ای رو انتخاب کردم.
شما فقط یک سوال از ایشون بپرسید. ایشون گفتن پنج سال هیات علمی در مالزی هستند. میشه دقیقا توضیح بدن به جز استاد لیمکوک بودن (که برای ۷۰% فارغ التحصیلان دانشگاههای دولتی قابل دسترسی است) در کدام دانشگاه بودن که نوشتن پنج سال هیات علمی در مالزی. ایشون و گروه شون برای خودشون سیستم ارزیابی دانشگاهها راه انداختن. روی چه منطقی یک دانشگاه خصوصی هست، اون یکی نیست. کالج زبان بریتیش کانسیل در لیست مورد تایید ایشون برای زبان نیست. گرفتن نامه LOE رو ایشون برای دانشجویان ایرانی باب کردن که توی مالزی برای دو کشور سودان و ایران ضروری هست. فقط به این دلیل که همه چیز از کانال ایشون انجام بشه و دانشگاههای مورد علاقه خودشون رو به دانشجو تحمیل کنند. بجز ارزیابی وزارت علوم ما حالا ارزیابی قنبری هم داریم.