توریست مالزی
۱۹ مرداد ۱۳۹۶
توریست مالزی – مالزی، نامی محبوب در جامعه ایرانی محسوب میشود. یکی از مقاصد مهم گردشگری برای توریستها و محلی برای تحصیلات تکمیلی در رشتههایی که در جهان علم نوین محسوب میشوند. پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی از مالزی، چهره یک کشور موفق ساخته است و از آن به عنوان یک الگوی همیشگی برای دستیابی به توسعه یاد میشود. در آن سو اما؛ ایران هم نامی شناخته شده در مالزی است، نه به خاطر گردشگران پرشمار و دانشجویان بسیار ایرانی؛ بلکه به دلیل تأثیرگذاری عظیم در جهان با انقلاب اسلامی که آن را ایجاد کرده است.
با این حال و در چند سال اخیر شناخت مالزی از ایران به نوعی به بیراهه کشیده شده است. علیمحمد سابقی رایزن فرهنگی ایران در مالزی در گفتوگو با ما از علل این اتفاق میگوید. به اعتقاد سابقی، عملکرد نه چندان مناسب ایران در برخی از برهههای حساس، تلاش فراوان رقبای مذهبی و فرهنگی ایران در مالزی برای تربیت و آموزش نیروهای مخالف کشورمان در این کشور، گرایش دولت مالزی به سمت قطبهای مخالف ایران با دلایل اعتقادی و اقتصادی و … از جمله دلایل ایجاد جریان ضدایرانی در مالزی شده است.
سابقه حضور فرهنگی ایران در مالزی به چه دورانی باز میگردد؟
حضور فرهنگی ایران در حوزه پادشاهی ملاکا که شامل منطقه جنوب و جنوب شرق آسیا میشده به قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی بازمیگردد. همان زمان و با ورود اسلام به آن منطقه ایران هم در کشور مالزی و کشورهای پیرامونی این پادشاهی حضور فرهنگی خود را آغاز کرد. اسلام البته توسط سادات حضرموت یمن که به دلیل جور حاکمیت آن زمان از یمن به مالزی و اندونزی مهاجرت کردند، وارد مالزی شد. در همان ایام بازرگانان ایرانی که در جاده ادویه کشتیرانی و تجارت میکردند، در مالزی نسبت به ترویج فرهنگ ایرانی و همچنین دین اسلام اقدام کردند؛ بنابراین میتوان گفت که اسلام و فرهنگ ایرانی و همچنین فرهنگ شیعی از حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال قبل در مالزی و جهان مالایی ترویج و تبلیغ و معرفی شد و آثاری از فرهنگ ایرانی نیز از همان زمان در این منطقه به یادگار ماند.
وجود بیش از ۲۰۰ واژه فارسی در زبان مالایی
جالب است بدانید که فرهنگ ایرانی قرنهاست در مالزی حضور و ظهور دارد؛ برای نمونه واژههایی از زبان فارسی در زبان مالایی ـ زبان مردم مالزی ـ وجود دارد؛ واژههایی مانند بادام، کشمش، بندر، پهلوان و بیش از ۲۰۰ واژه فارسی که البته گاهی اوقات این واژهها معنای آنچه در زبان فارسی استفاده میشود را ندارند. به هر حال همه این موارد اثباتکننده حضور فرهنگی کهن و پایدار فرهنگی ایران در مالزی به شمار میآید. همچنین اندیشههای عرفانی بزرگان حوزه تمدنی ایران بزرگ هم به طور مستقیم از طریق خود ایرانیها و هم از طریق هندیها که متأثر از فرهنگ ایرانی بودند، در مالزی نشر پیدا کرد. به هر حال فرهنگ ایرانی به معنای جامع و کلی آن، توسط حضرموتیان یمن، هندیها و ایرانیان، در فرهنگ مالزیاییها رخنه کرده است و تأثیرات این حضور را میتوان در آثار و متون و ادبیات کهن مالزی مشاهده کرد.
میتوانید برخی نمادهای فرهنگی در مالزی که منشعب از فرهنگ ایرانی هستند را نام ببرید؟
بله، تأثیرات فرهنگی که از جانب ایران و از گذشتههای دور در مالزی وجود داشته هم اکنون نیز قابل مشاهده هستند؛ از جمله اینکه چند نفر از شخصیتهای مطرح مالزی در چند قرن پیش که آثارشان همچنان در این کشور زنده است و مورد استفاده مردم قرار میگیرد، مانند حمزه فنصوری، عارف و شاعر مالاییزبان، تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بودند و اندیشههای عرفانی خود را همچون ادیبان ایرانی ترویج میدادند. در زمان وی رسمالخط و زبان نوشتاری مالاییها «جاوهای» بود که از حروفی شبیه به حروف فارسی و عربی بود با یکسری حروف اضافی و تغییرات جزیی در برخی حروف. خود این فرهنگ، این زبان و این رسمالخط، قرابت خیلی زیادی با فرهنگ و ادب فارسی دارد و حمزه فنصوری با آن فرهنگ و با آن زبان، اندیشههای خود را بیان میکرد.
جا دارد که از این فرصت استفاده و اعلام کنم که ما برای اثبات روابط تاریخی خود، چهار رساله عرفانی از حمزه فنصوری را به زبان فارسی ترجمه کردهایم که به زودی منتشر خواهند شد. این کار در ادامه تعامل دوجانبه فرهنگی دو کشور و رونمایی از ترجمه مالایی از «گلستان» سعدی انجام میشود که چندی پیش با همکاری مشترک رایزنی فرهنگی ایران و کتابخانه ملی مالزی انجام شد.
گفتهای را از زبان یکی از فعالان حوزه مالزی شنیدم مبنی بر اینکه مردم مالزی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی پیامهای آن را شنیدند و به آن عمل کردند. مانند گرایش خودجوش زنان مالزی به حجاب و استقبال گسترده جامعه از آن. این گفته را تأیید میکنید.
همینطور است. البته باید عوامل مؤثر در تکمیل این دگرگونی را معرفی کنم. در سالهای ۵۶ و ۵۷ که سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی بود، انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکا فعالیتهای بسیاری داشتند و پیام و علل انقلاب در ایران را تبیین میکردند. در آن زمان دانشجویان مالزیایی مشغول به تحصیل در غرب با این انجمنهای اسلامی ارتباطات گرفتند و با پیام انقلاب اسلامی، اندیشههای مرحوم امام (ره) و آرای بزرگان انقلاب همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، مرحوم شریعتی و … آشنا شدند. همین عامل سبب ارتباط دانشجویان مالزیایی با انقلاب اسلامی شد که یکی از نتایج آن گرایش جامعه به موضوع مهمی مانند حجاب است. این ارتباط عاطفی و عقلانی با انقلاب هنوز هم در قشر فرهیخته مالزی زنده است و شخصیتهای بزرگ مالزیایی کسانی هستند که از آن زمان با انقلاب اسلامی آشنا شدند و همچنان این آشنایی ادامه دارد. موضوع دیگر در این دگرگونی همگانی، بحث حفظ هویت اکثریت جامعه است.
مالزی کشوری اسلامی محسوب میشود
جمعیت مالزی متشکل از ۶۰ درصد مالاییها ( با جمعیت ۱۰ در صدی بومیان) که مسلمان و شافعیمذهب هستند، ۲۶ درصد چینیتبارها، ۱۰ درصد هندیتبارها و ۴ درصد هم اقوام دیگر است. بر اساس قانون اساسی مالزی، حاکمیت متعلق به اکثریت؛ یعنی جمعیت مالایی و در حقیقت مسلمانان است و بر این اساس مالزی کشوری اسلامی محسوب میشود. البته اقوام در مالزی و بر اساس سنتهای تاریخی همیشه زندگی مسالمتآمیزی با یکدیگر داشتهاند و به جز یک مورد در سال ۱۹۶۹ میلادی، هیچگاه درگیری بین این اقوام ایجاد نشده است. حالا مالاییها برای حفظ یکپارچگی خود و در ادامه آن حفظ حاکمیت کشور، بر حفظ هویت و فرهنگی قومی و اسلامی خود اصرار دارند. گرایش به حجاب با تأسی از پیامهای انقلاب هم در همین راستا و بسیار موفق انجام شده است.
یکی از پیامهای بسیار مهم انقلاب اسلامی و فرمایشات مورد تأکید حضرت امام(ره) بحث وحدت بود. آیا این همزیستی مسالمتآمیز ریشه در درگیریهای پایان دهه ۶۰ مالزی دارد و یا متأثر از انقلاب است؟
در منطقه جنوب، جنوب شرق و شرق آسیا، به واسطه حضور ادیان و مذاهب متعددی که آنجا وجود داشته مانند بودیسم، هندوئیسم و کنفوسیوس و … این همزیستی به صورت مسالمتآمیز وجود داشته و مردم با صلح در کنار هم زندگی کردهاند. البته از این باید بگذریم که گاهی درگیریهایی بنا به دلایلی مختلف ایجاد شده است؛ ولی فرهنگ غالب مردمان این منطقه نسبت به سایر ادیان و پیروان دیگر مذاهب، فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز بوده است که ناشی از تکثر فرهنگها و تعدد مذاهب بوده است. این روند تأثیر خود را همچنان گذاشته و نسلهای بعدی نیز متأثر از آن بودهاند. البته در جامعه مسلمانان، مسأله اسلام و تأکیدات آن بر موضوع وحدت و زندگی مسالمتآمیز هم تأثیر بسزایی داشته است و مسلمانان نسبت به پیروان دیگر ادیان و مذاهب، نگاه صلحآمیزی دارند. هم اکنون در مالزی معابد ادیان چینی و هندی در کنار مساجد مسلمانان با آرامش فعالیت میکنند.
شما از زندگی مسالمتآمیز میگویید؛ اما مالزی در حال حاضر به عنوان یک تهدید بالقوه در خصوص تبدیل شدن به یک منبع افراطیگری تبدیل شده است. نظرتان در این باره چیست؟
بزرگان دینی مالزی معتقدند که اسلام مالزی، اسلام تسامح و تساهل است و بر این اساس همزیستی مسالمتآمیز و در کنار هم بودن را ترویج میکنند. از طرفی مالزیها شافعیمذهب هستند که از نظر فقهی به شیعیان و تفکر شیعی نزدیکی بسیار دارند. به هر حال مسلمانان مالزی به این معروف هستند که فرهنگ قبل از اسلام آنها و هم بعد از تبعیت این قوم از فقه شافعی، به دنبال تعامل و مداراکردن و دوستیکردن هستند و همین مسأله سبب شده که پیروان اسلام به تسامح و تساهل معروف شوند.
با این حال و متأسفانه در یکی دو دهه گذشته، شاهد اوج فعالیتهای تبلیغی فرقهگرایانه از سوی عربستان سعودی در مالزی و کشورهای اطراف آن هستیم که با سرمایهگذاریهای کلان وهابیها صورت گرفته است. به همین علت هویت مسالمتجویانه مالزیاییها در قشری از مالزیاییهای مسلمان، در حال به خطر افتادن است. مسیری هم در این کشور ایجاد شده تا آنها تفکرات خود را به دیگر جریانها تحمیل کنند؛ هرچند بیشتر مسلمانان مالزی از این وضعیت به دور و ناراحت هستند؛ اما بالاخره وقتی تبلیغات باشد، بحث سرمایهگذاری معنوی و مادی باشد و موضوع آموزش علاقمندان به تحصیل علوم دینی در دانشگاههای وهابیون در مکه و مدینه باشد و این فارغالتحصیلان بعد از بازگشت به مالزی هر کدام دارای مساجد، مدارس و مؤسسات دینی خود باشند که از سوی وهابیها به آنها هدیه شده است، افکار تندروی وهابی در مالزی ترویج خواهد شد و قطعاً تأثیرگذار هم خواهند بود.
پس این جریان در مالزی به مرحلهای رسیده است که تبدیل به تهدید شود؟
این تفکر در مالزی به جریان تبدیل شده است؛ اما هنوز تبدیل به تهدید عمومی و گسترده نشده است؛ هر چند در حال گسترش یافتن است.
دلیل اینکه جامعه مالزی این افکار را میپذیرد چیست؟
مسلمانان مالزی و منطقه جنوب و جنوب شرق آسیا، احترام و تکریم خاصی نسبت به شهرهای مکه و مدینه به عنوان سرزمینهای وحی قائل هستند. بر این اساس میپندارند و یا دوست دارند بپندارند که هر آنچه از این دو شهر صادر میشود، یک آورده مقدس است و باید به آن احترام گذاشت. وهابیها هم از همین موضوع سوءاستفاده کرده و نسبت به تبلیغ اندیشههای خود استفاده میکنند. مردم پاکدل منطقه این موضوع را پذیرفتهاند و آن را قبول میکنند. حالا وقتی یک چنین ذهنیتی وجود دارد، تبدیل به یک جریان میشود؛ جریانی که ممکن است الان تأثیر آنچنانی نداشته باشد؛ اما اگر این روند همچنان ادامه داشته باشد این جریان به روندی تبدیل خواهد شد که هم امنیت مالزی و منطقه را به خطر بیندازد و هم وجهه خوب مردم مسلمان منطقه را خدشهدار کند و منجر به اسلامهراسی در آن منطقه شود. این جریان پاگرفته و در حال حرکت و جریانی خطرناک است.
نگاه دولت در مالزی به این جریان چیست؟
دولت مالزی نسبت به این جریان حساس است و تلاش میکند تا سرشاخههای جریان تند و تکفیری را شناسایی و با آنها برخورد کند؛ اما در این زمینه خیلی جدی عمل نمیکند. مالزی منافع اقتصادی بسیاری از کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی دارد و به همین علت خیلی به صورت ریشهای با جریان شبه وهابی در مالزی که مورد حمایت عربستان هستند، برخورد نمیکند. بر این اساس اگر مؤسسه و یا مدرسهای این افکار تندرو را ترویج دهد، برخوردی از سوی دولت با آن انجام نمیشود. در نتیجه تفکر افراطیگری در مالزی در حال رشد پیدا کردن است.
از سخنان شما اینطور دریافتم که ایران به معنای تاریخ، تمدن و فرهنگ، از جایگاه مناسبی در مالزی برخوردار است. حال این پرسش مطرح است که با توجه به ظهور و بروز جریان شبه وهابی و تندرو در مالزی، ایران از نظر اعتقادی و مذهبی چه جایگاهی در مالزی دارد؟
در مالزی باید به سه گروه از علمای تأثیرگذار در جامعه توجه کنیم؛ مجمع علمای سنتی، مجمع علمای دانشگاهی و مجمع علمای سیاسی. این سه مجمع هر کدام رفتار و کردار مخصوص به خود را دارند و هر کدام به صورت جداگانه در قبال مسایل سیاسی و اعتقادی با ایران برخورد میکنند. دولت مالزی به دلیل وابستگیهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک به کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی، متمایل به جریان ضد شیعه و ایران است؛ مردم هم تا حدودی تحت تأثیر تبلیغات دولتی قرار گرفتهاند؛ اما خیلی به دنبال این قضیه نیستند. به همین دلیل فتواهایی که علیه ایران و توسط برخی از علمای مالزی صادر میشود، از سوی مفتیان وابسته به دولت است که آن هم تحت تأثیر فشارهای بیرونی و سیاسی است. این فتواهای علیه شیعه را از آنجا که از سوی دولت راهبری میشود، به امضای پادشاه میرسانند و طبق قانون اساسی مالزی، تبدیل به قانون میکنند. اما فرهیختگان دانشگاهی و جریان علمای سنتی مالزی، این فتاوا را قبول ندارند و به آن عمل نمیکنند.
مشکل از کجاست؟ کشوری که با پیام غیرمستقیم انقلاب اسلامی درون خودش یک دگرگونی اجتماعی ایجاد میکند و قشر فرهیخته و روشنفکر و شاید رهبران افکار در مالزی با آرای تئوریسینهای انقلاب اسلامی ایران آشنا هستند؛ اما زمان پیریزی سیاست خارجی خود در تضاد با بزرگترین پیام انقلاب یعنی استکبارستیزی و حمایت از مستضعف عمل میکنند. آیا میتوان تنها علاقه به دو شهر نزول قرآن را عامل این رفتار دانست؟
عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند تا شرایط ایدهآل حدود ۴۰ سال پیش به حالت کنونی برسد. یکی از دلایلش همان صفای باطن مردم مالزی است که بسیار زودباور هستند. ترویج ایرانهراسی و شیعههراسی از جایی که باور مردم مالزی به آنجا خیلی محکم است ـ مثل مکه مکرمه و مدینه منوره ـ عامل مهمی محسوب میشود. عامل دوم این است که در حدود سه دهه گذشته، ما خیلی عملکرد خوبی در مالزی نداشتیم و نتوانستیم ایده های انقلاب اسلامی را، نهادینه شده معرفی کنیم. ما به این مهم توجه نکردیم که هر کشوری، حساسیتهای خودش را دارد و اگر بخواهیم روی آن حساسیتها دست بگذاریم و به آن تأکید کنیم، نتیجهای نخواهیم گرفت.
حضور ۳۰ هزار جوانان مالزییایی در دانشگاههای مکه و مدینه
این واقعیت دارد که حدود ۴ دهه قبل، مردم مالزی ایران را میپرستیدند و علاقه زیادی به ایران و انقلاب اسلامی داشتند و یکسری جریانات متأثر از انقلاب اسلامی در مالزی شکل گرفت. اما برخی عملکردهای ما اشتباه بودند. باید اقتضائات آن منطقه را در نظر میگرفتیم و به این نتیجه میرسیدیم که نمیتوانیم تمام خطوط فکری و اندیشههای سیاسی خود را به همان شکل که در ایران بیان میشود، در کشورهای دیگر هم نشر دهیم. مالزی به کلیت انقلاب و پیامهای انقلاب و پیامهای امام (ره) اعتقاد دارد. استکبارستیزی، مخالفت با رژیم صهیونیستی، دفاع از آرمانهای فلسطین و وحدت امت اسلامی هنوز هم در مالزی وجود دارد؛ اما برخی مسایل خاص ایران است و نباید مواردی که خواست جامعه شیعی ایرانی هست را به همان صورت در مالزی مطرح کنیم.
اگر اینطور عمل کنیم، حساسیتی برانگیخته نخواهد شد و در این صورت مالزی آرمانها و باورهای انقلاب اسلامی را میپذیرد. البته نباید غفلت کنیم که همزمان با انقلاب اسلامی، استکبار جهانی یک بدل از تفکر دینی را در جهان اسلام ترویج کرد تا با آرمانهای انقلاب اسلامی مقابله کند و مانع نفوذ تفکر انقلاب در جهان اسلام شود. این بدل عربستان سعودی بود که خیلی هوشمندانه عمل کرد و هم به سرمایهگذاری مادی و معنوی در کشورهای اسلامی پرداخت و هم فعالیتهایش را استمرار داد. در حال حاضر و طبق برآوردها، حدود ۳۰ هزار نفر از جوانان مالزییایی علاقهمند به تحصیل در علوم اسلامی، از دانشگاههای مکه و مدینه فارغ التحصیل شده و یا در حال تحصیل هستند تا به مدارج عالی برسند.
این جوانان با ایدههای وهابی تحصیل میکنند و فارغالتحصیل میشوند و به مالزی بازمیگردند و در بدنههای اجتماعی کشور و مراکز دینی و علمی آن حضور مییابند. این قشر در حال ورود به بدنه سیاسی مالزی نیز هستند. جالب است بدانید که حزب آمنو که از ۶۰ سال قبل، حکومت مالزی را در اختیار دارد و یک حزب سکولار محسوب میشود، به تازگی و با لابی کشورهای عربی شاخه علمایی خود را با حضور همین فارغالتحصیلان دانشگاههای وهابی راهاندازی کرده است. این افراد که دارای اندیشههای وهابی هستند، به تدریج در سیستم مدیریتی و تصمیمگیری سیاسی مالزی حاضر خواهند شد که اگر این روند ادامه پیدا کند، نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. هرچند سیاستمداران قدیمی و قشر مذهبی سنتی با قدرت دادن به این فارغالتحصیلان مخالفند؛ اما اگر سیاستهای کلی دولت مالزی بر ارتباطات گسترده با عربستان برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی باشد، این گروه جای خود را در دولت باز خواهد کرد و در آینده خطرناک خواهد بود.
چگونه میتوان با این جریان مقابله کرد؟
در ابتدا باید بگویم که مالزی بسیار پایبند به منافع ملی خود است. عربستان در هر سال میلیاردها دلار در مالزی سرمایهگذاری میکند؛ در حالی که تمام حجم مبادلات اقتصادی ایران با مالزی در طول یک سال به یک میلیارد دلار هم نمیرسد. مالزیایی ها بر این اساس و طبق منافع ملی خود، گرایش به عربستان پیدا کردهاند؛ بنابراین یکی از راههای مقابله با این جریان، افزایش مبادلات تجاری بین ایران و مالزی است.
اینطور که شما میگویید، ذهنیت و باور مالزیاییها نسبت به ایران و تشیع خیلی هم خوب نیست.
البته خیلی هم جای نگرانی ندارد. مالزیاییها به دلیل هویت پاکی که دارند، تنها با انجام چند دقیقه گفتوگوی کوتاه معترف میشوند که با ایران و شیعه اختلافی ندارند و میدانند که فقه شافعی به فقه تشیع نزدیک است. ایران و ایرانی هنوز هم در مالزی محترم است؛ تلاش ما باید در راه جلوگیری از خدشه وارد شدن به این احترام باشد. البته رفتار نامناسب و ناهنجار گروهی از ایرانیان مقیم در یکی دو دهه گذشته در مالزی نیز بر این جریان ایرانهراسی تأثیر گذاشته است. مواردی مانند قاچاق مواد مخدر، جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی و … .
رایزنی فرهنگی ایران از چه زمانی در مالزی شروع به فعالیت کرده است؟
رایزنی فرهنگی ایران در سال ۲۰۰۸ در کوالالامپور ـ پایتخت مالزی ـ تأسیس شد.
به نظر خیلی دیر اقدام کردیم.
بله، یادم هست در سال ۱۳۶۲ که بحث افزایش رایزنیهای فرهنگی ایران در جهان مطرح بود، هیأت دولت حضور وابسته فرهنگی ایران در مالزی را تصویب کرد؛ اما دقیقاً ۲۷ سال طول کشید تا رایزنی فرهنگی ایران در مالزی راهاندازی شود. با این حال در ۲۷ سال قبل از آن چون فعالیتهای فرهنگی ما در مالزی ساماندهی نشده بود، هر کسی که احساس وظیفه میکرد، برای فعالیتهای دینی به مالزی میرفت و به شیعهگری میپرداخت. این روند ۲۷ ساله تأثیر منفی خودش را روی ذهن مسئولین و مقامات مالزی گذاشت که فعالیتهای فرهنگی ایران در مالزی به معنای فعالیتهای دینی در آن کشور است؛ در حالی که رایزنی فرهنگی، مسئول توسعه روابط و ارتباطات فرهنگی ایران با کشورهای مقیم است.
ایرانی که ۲ هزار و ۵۰۰ سال سابقه تاریخی دارد، ادبیات دارد، عرفان دارد، اندیشههای فلسفی دارد و ایرانی که انقلاب اسلامی دارد و جمعیت آن عمدتاً شیعه هستند. بنابراین فعالیت فرهنگی تنها صرف فعالیتهای تبلیغی نیست؛ بلکه معرفی فرهنگ ایرانی است که تمام این موارد جزو آن هستند. ما به این نکته توجه نکرده بودیم که اگر تنها یکی از وجوه فرهنگی خود را بخواهیم به کشوری انتقال دهیم، به مرور زمان جامعه مخاطب دلزده خواهد شد و از آن استقبال نخواهد کرد. ایران دارای فرهنگ غنی و متنوع، باید سفرهای رنگین را مقابل مردم جهان باز کند و هر کسی آنچه باب میلش است را از این سفره بردارد. متأسفانه در مالزی و برخی از کشورهای دیگر تنها یک بخش از فرهنگ خودمان را معرفی کردهایم؛ بخشی که برای آنها حساسیتزا بوده و حالا زمان زیادی میخواهد تا بتوانیم این ذهنیت را تغییر دهیم.
سیاستگذاری فرهنگی ما در مالزی از سال ۲۰۰۸ بر چه مبنایی تعیین شده است؟
متأسفانه در ابتدای مسیر نتوانستیم نسبت به ارائه درست تنوع فرهنگی خود در مالزی اقدام کنیم و نتیجه این شد که یک جریان وهابی دولتی، فتوای کافر بودن ایرانیان و شیعیان را صادر کرد. بر اساس قانون اساسی مالزی چون این فتوا به امضای پادشاه رسیده، تبدیل به یک قانون در مالزی شده است. با این حال این روند ترمیم شد و به خصوص در دوره اخیر تلاش شده فعالیت رایزنی فرهنگی ایران به این سمت برود که تمام اجزا و ابعاد فرهنگ ایران اسلامی در مالزی ترویج شود. همچنین سعی ما بر این است که برنامههای رایزنی را با همکاری یکی از نهادهای رسمی و دولتی مالزی برگزار کنیم. در این صورت پوشش رسانهای آن برنامه زیاد میشود و تأثیر زیادی در پاک شدن و کاسته شدن ذهنیت منفی برخی از مالزیاییها نسبت به فعالیت فرهنگی ایران خواهد شد.
منبع: خبرگزاری فارس
با این حال و در چند سال اخیر شناخت مالزی از ایران به نوعی به بیراهه کشیده شده است. علیمحمد سابقی رایزن فرهنگی ایران در مالزی در گفتوگو با ما از علل این اتفاق میگوید. به اعتقاد سابقی، عملکرد نه چندان مناسب ایران در برخی از برهههای حساس، تلاش فراوان رقبای مذهبی و فرهنگی ایران در مالزی برای تربیت و آموزش نیروهای مخالف کشورمان در این کشور، گرایش دولت مالزی به سمت قطبهای مخالف ایران با دلایل اعتقادی و اقتصادی و … از جمله دلایل ایجاد جریان ضدایرانی در مالزی شده است.
سابقه حضور فرهنگی ایران در مالزی به چه دورانی باز میگردد؟
حضور فرهنگی ایران در حوزه پادشاهی ملاکا که شامل منطقه جنوب و جنوب شرق آسیا میشده به قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی بازمیگردد. همان زمان و با ورود اسلام به آن منطقه ایران هم در کشور مالزی و کشورهای پیرامونی این پادشاهی حضور فرهنگی خود را آغاز کرد. اسلام البته توسط سادات حضرموت یمن که به دلیل جور حاکمیت آن زمان از یمن به مالزی و اندونزی مهاجرت کردند، وارد مالزی شد. در همان ایام بازرگانان ایرانی که در جاده ادویه کشتیرانی و تجارت میکردند، در مالزی نسبت به ترویج فرهنگ ایرانی و همچنین دین اسلام اقدام کردند؛ بنابراین میتوان گفت که اسلام و فرهنگ ایرانی و همچنین فرهنگ شیعی از حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال قبل در مالزی و جهان مالایی ترویج و تبلیغ و معرفی شد و آثاری از فرهنگ ایرانی نیز از همان زمان در این منطقه به یادگار ماند.
وجود بیش از ۲۰۰ واژه فارسی در زبان مالایی
جالب است بدانید که فرهنگ ایرانی قرنهاست در مالزی حضور و ظهور دارد؛ برای نمونه واژههایی از زبان فارسی در زبان مالایی ـ زبان مردم مالزی ـ وجود دارد؛ واژههایی مانند بادام، کشمش، بندر، پهلوان و بیش از ۲۰۰ واژه فارسی که البته گاهی اوقات این واژهها معنای آنچه در زبان فارسی استفاده میشود را ندارند. به هر حال همه این موارد اثباتکننده حضور فرهنگی کهن و پایدار فرهنگی ایران در مالزی به شمار میآید. همچنین اندیشههای عرفانی بزرگان حوزه تمدنی ایران بزرگ هم به طور مستقیم از طریق خود ایرانیها و هم از طریق هندیها که متأثر از فرهنگ ایرانی بودند، در مالزی نشر پیدا کرد. به هر حال فرهنگ ایرانی به معنای جامع و کلی آن، توسط حضرموتیان یمن، هندیها و ایرانیان، در فرهنگ مالزیاییها رخنه کرده است و تأثیرات این حضور را میتوان در آثار و متون و ادبیات کهن مالزی مشاهده کرد.
میتوانید برخی نمادهای فرهنگی در مالزی که منشعب از فرهنگ ایرانی هستند را نام ببرید؟
بله، تأثیرات فرهنگی که از جانب ایران و از گذشتههای دور در مالزی وجود داشته هم اکنون نیز قابل مشاهده هستند؛ از جمله اینکه چند نفر از شخصیتهای مطرح مالزی در چند قرن پیش که آثارشان همچنان در این کشور زنده است و مورد استفاده مردم قرار میگیرد، مانند حمزه فنصوری، عارف و شاعر مالاییزبان، تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بودند و اندیشههای عرفانی خود را همچون ادیبان ایرانی ترویج میدادند. در زمان وی رسمالخط و زبان نوشتاری مالاییها «جاوهای» بود که از حروفی شبیه به حروف فارسی و عربی بود با یکسری حروف اضافی و تغییرات جزیی در برخی حروف. خود این فرهنگ، این زبان و این رسمالخط، قرابت خیلی زیادی با فرهنگ و ادب فارسی دارد و حمزه فنصوری با آن فرهنگ و با آن زبان، اندیشههای خود را بیان میکرد.
جا دارد که از این فرصت استفاده و اعلام کنم که ما برای اثبات روابط تاریخی خود، چهار رساله عرفانی از حمزه فنصوری را به زبان فارسی ترجمه کردهایم که به زودی منتشر خواهند شد. این کار در ادامه تعامل دوجانبه فرهنگی دو کشور و رونمایی از ترجمه مالایی از «گلستان» سعدی انجام میشود که چندی پیش با همکاری مشترک رایزنی فرهنگی ایران و کتابخانه ملی مالزی انجام شد.
گفتهای را از زبان یکی از فعالان حوزه مالزی شنیدم مبنی بر اینکه مردم مالزی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی پیامهای آن را شنیدند و به آن عمل کردند. مانند گرایش خودجوش زنان مالزی به حجاب و استقبال گسترده جامعه از آن. این گفته را تأیید میکنید.
همینطور است. البته باید عوامل مؤثر در تکمیل این دگرگونی را معرفی کنم. در سالهای ۵۶ و ۵۷ که سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی بود، انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکا فعالیتهای بسیاری داشتند و پیام و علل انقلاب در ایران را تبیین میکردند. در آن زمان دانشجویان مالزیایی مشغول به تحصیل در غرب با این انجمنهای اسلامی ارتباطات گرفتند و با پیام انقلاب اسلامی، اندیشههای مرحوم امام (ره) و آرای بزرگان انقلاب همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، مرحوم شریعتی و … آشنا شدند. همین عامل سبب ارتباط دانشجویان مالزیایی با انقلاب اسلامی شد که یکی از نتایج آن گرایش جامعه به موضوع مهمی مانند حجاب است. این ارتباط عاطفی و عقلانی با انقلاب هنوز هم در قشر فرهیخته مالزی زنده است و شخصیتهای بزرگ مالزیایی کسانی هستند که از آن زمان با انقلاب اسلامی آشنا شدند و همچنان این آشنایی ادامه دارد. موضوع دیگر در این دگرگونی همگانی، بحث حفظ هویت اکثریت جامعه است.
مالزی کشوری اسلامی محسوب میشود
جمعیت مالزی متشکل از ۶۰ درصد مالاییها ( با جمعیت ۱۰ در صدی بومیان) که مسلمان و شافعیمذهب هستند، ۲۶ درصد چینیتبارها، ۱۰ درصد هندیتبارها و ۴ درصد هم اقوام دیگر است. بر اساس قانون اساسی مالزی، حاکمیت متعلق به اکثریت؛ یعنی جمعیت مالایی و در حقیقت مسلمانان است و بر این اساس مالزی کشوری اسلامی محسوب میشود. البته اقوام در مالزی و بر اساس سنتهای تاریخی همیشه زندگی مسالمتآمیزی با یکدیگر داشتهاند و به جز یک مورد در سال ۱۹۶۹ میلادی، هیچگاه درگیری بین این اقوام ایجاد نشده است. حالا مالاییها برای حفظ یکپارچگی خود و در ادامه آن حفظ حاکمیت کشور، بر حفظ هویت و فرهنگی قومی و اسلامی خود اصرار دارند. گرایش به حجاب با تأسی از پیامهای انقلاب هم در همین راستا و بسیار موفق انجام شده است.
یکی از پیامهای بسیار مهم انقلاب اسلامی و فرمایشات مورد تأکید حضرت امام(ره) بحث وحدت بود. آیا این همزیستی مسالمتآمیز ریشه در درگیریهای پایان دهه ۶۰ مالزی دارد و یا متأثر از انقلاب است؟
در منطقه جنوب، جنوب شرق و شرق آسیا، به واسطه حضور ادیان و مذاهب متعددی که آنجا وجود داشته مانند بودیسم، هندوئیسم و کنفوسیوس و … این همزیستی به صورت مسالمتآمیز وجود داشته و مردم با صلح در کنار هم زندگی کردهاند. البته از این باید بگذریم که گاهی درگیریهایی بنا به دلایلی مختلف ایجاد شده است؛ ولی فرهنگ غالب مردمان این منطقه نسبت به سایر ادیان و پیروان دیگر مذاهب، فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز بوده است که ناشی از تکثر فرهنگها و تعدد مذاهب بوده است. این روند تأثیر خود را همچنان گذاشته و نسلهای بعدی نیز متأثر از آن بودهاند. البته در جامعه مسلمانان، مسأله اسلام و تأکیدات آن بر موضوع وحدت و زندگی مسالمتآمیز هم تأثیر بسزایی داشته است و مسلمانان نسبت به پیروان دیگر ادیان و مذاهب، نگاه صلحآمیزی دارند. هم اکنون در مالزی معابد ادیان چینی و هندی در کنار مساجد مسلمانان با آرامش فعالیت میکنند.
شما از زندگی مسالمتآمیز میگویید؛ اما مالزی در حال حاضر به عنوان یک تهدید بالقوه در خصوص تبدیل شدن به یک منبع افراطیگری تبدیل شده است. نظرتان در این باره چیست؟
بزرگان دینی مالزی معتقدند که اسلام مالزی، اسلام تسامح و تساهل است و بر این اساس همزیستی مسالمتآمیز و در کنار هم بودن را ترویج میکنند. از طرفی مالزیها شافعیمذهب هستند که از نظر فقهی به شیعیان و تفکر شیعی نزدیکی بسیار دارند. به هر حال مسلمانان مالزی به این معروف هستند که فرهنگ قبل از اسلام آنها و هم بعد از تبعیت این قوم از فقه شافعی، به دنبال تعامل و مداراکردن و دوستیکردن هستند و همین مسأله سبب شده که پیروان اسلام به تسامح و تساهل معروف شوند.
با این حال و متأسفانه در یکی دو دهه گذشته، شاهد اوج فعالیتهای تبلیغی فرقهگرایانه از سوی عربستان سعودی در مالزی و کشورهای اطراف آن هستیم که با سرمایهگذاریهای کلان وهابیها صورت گرفته است. به همین علت هویت مسالمتجویانه مالزیاییها در قشری از مالزیاییهای مسلمان، در حال به خطر افتادن است. مسیری هم در این کشور ایجاد شده تا آنها تفکرات خود را به دیگر جریانها تحمیل کنند؛ هرچند بیشتر مسلمانان مالزی از این وضعیت به دور و ناراحت هستند؛ اما بالاخره وقتی تبلیغات باشد، بحث سرمایهگذاری معنوی و مادی باشد و موضوع آموزش علاقمندان به تحصیل علوم دینی در دانشگاههای وهابیون در مکه و مدینه باشد و این فارغالتحصیلان بعد از بازگشت به مالزی هر کدام دارای مساجد، مدارس و مؤسسات دینی خود باشند که از سوی وهابیها به آنها هدیه شده است، افکار تندروی وهابی در مالزی ترویج خواهد شد و قطعاً تأثیرگذار هم خواهند بود.
پس این جریان در مالزی به مرحلهای رسیده است که تبدیل به تهدید شود؟
این تفکر در مالزی به جریان تبدیل شده است؛ اما هنوز تبدیل به تهدید عمومی و گسترده نشده است؛ هر چند در حال گسترش یافتن است.
دلیل اینکه جامعه مالزی این افکار را میپذیرد چیست؟
مسلمانان مالزی و منطقه جنوب و جنوب شرق آسیا، احترام و تکریم خاصی نسبت به شهرهای مکه و مدینه به عنوان سرزمینهای وحی قائل هستند. بر این اساس میپندارند و یا دوست دارند بپندارند که هر آنچه از این دو شهر صادر میشود، یک آورده مقدس است و باید به آن احترام گذاشت. وهابیها هم از همین موضوع سوءاستفاده کرده و نسبت به تبلیغ اندیشههای خود استفاده میکنند. مردم پاکدل منطقه این موضوع را پذیرفتهاند و آن را قبول میکنند. حالا وقتی یک چنین ذهنیتی وجود دارد، تبدیل به یک جریان میشود؛ جریانی که ممکن است الان تأثیر آنچنانی نداشته باشد؛ اما اگر این روند همچنان ادامه داشته باشد این جریان به روندی تبدیل خواهد شد که هم امنیت مالزی و منطقه را به خطر بیندازد و هم وجهه خوب مردم مسلمان منطقه را خدشهدار کند و منجر به اسلامهراسی در آن منطقه شود. این جریان پاگرفته و در حال حرکت و جریانی خطرناک است.
نگاه دولت در مالزی به این جریان چیست؟
دولت مالزی نسبت به این جریان حساس است و تلاش میکند تا سرشاخههای جریان تند و تکفیری را شناسایی و با آنها برخورد کند؛ اما در این زمینه خیلی جدی عمل نمیکند. مالزی منافع اقتصادی بسیاری از کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی دارد و به همین علت خیلی به صورت ریشهای با جریان شبه وهابی در مالزی که مورد حمایت عربستان هستند، برخورد نمیکند. بر این اساس اگر مؤسسه و یا مدرسهای این افکار تندرو را ترویج دهد، برخوردی از سوی دولت با آن انجام نمیشود. در نتیجه تفکر افراطیگری در مالزی در حال رشد پیدا کردن است.
از سخنان شما اینطور دریافتم که ایران به معنای تاریخ، تمدن و فرهنگ، از جایگاه مناسبی در مالزی برخوردار است. حال این پرسش مطرح است که با توجه به ظهور و بروز جریان شبه وهابی و تندرو در مالزی، ایران از نظر اعتقادی و مذهبی چه جایگاهی در مالزی دارد؟
در مالزی باید به سه گروه از علمای تأثیرگذار در جامعه توجه کنیم؛ مجمع علمای سنتی، مجمع علمای دانشگاهی و مجمع علمای سیاسی. این سه مجمع هر کدام رفتار و کردار مخصوص به خود را دارند و هر کدام به صورت جداگانه در قبال مسایل سیاسی و اعتقادی با ایران برخورد میکنند. دولت مالزی به دلیل وابستگیهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک به کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی، متمایل به جریان ضد شیعه و ایران است؛ مردم هم تا حدودی تحت تأثیر تبلیغات دولتی قرار گرفتهاند؛ اما خیلی به دنبال این قضیه نیستند. به همین دلیل فتواهایی که علیه ایران و توسط برخی از علمای مالزی صادر میشود، از سوی مفتیان وابسته به دولت است که آن هم تحت تأثیر فشارهای بیرونی و سیاسی است. این فتواهای علیه شیعه را از آنجا که از سوی دولت راهبری میشود، به امضای پادشاه میرسانند و طبق قانون اساسی مالزی، تبدیل به قانون میکنند. اما فرهیختگان دانشگاهی و جریان علمای سنتی مالزی، این فتاوا را قبول ندارند و به آن عمل نمیکنند.
مشکل از کجاست؟ کشوری که با پیام غیرمستقیم انقلاب اسلامی درون خودش یک دگرگونی اجتماعی ایجاد میکند و قشر فرهیخته و روشنفکر و شاید رهبران افکار در مالزی با آرای تئوریسینهای انقلاب اسلامی ایران آشنا هستند؛ اما زمان پیریزی سیاست خارجی خود در تضاد با بزرگترین پیام انقلاب یعنی استکبارستیزی و حمایت از مستضعف عمل میکنند. آیا میتوان تنها علاقه به دو شهر نزول قرآن را عامل این رفتار دانست؟
عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند تا شرایط ایدهآل حدود ۴۰ سال پیش به حالت کنونی برسد. یکی از دلایلش همان صفای باطن مردم مالزی است که بسیار زودباور هستند. ترویج ایرانهراسی و شیعههراسی از جایی که باور مردم مالزی به آنجا خیلی محکم است ـ مثل مکه مکرمه و مدینه منوره ـ عامل مهمی محسوب میشود. عامل دوم این است که در حدود سه دهه گذشته، ما خیلی عملکرد خوبی در مالزی نداشتیم و نتوانستیم ایده های انقلاب اسلامی را، نهادینه شده معرفی کنیم. ما به این مهم توجه نکردیم که هر کشوری، حساسیتهای خودش را دارد و اگر بخواهیم روی آن حساسیتها دست بگذاریم و به آن تأکید کنیم، نتیجهای نخواهیم گرفت.
حضور ۳۰ هزار جوانان مالزییایی در دانشگاههای مکه و مدینه
این واقعیت دارد که حدود ۴ دهه قبل، مردم مالزی ایران را میپرستیدند و علاقه زیادی به ایران و انقلاب اسلامی داشتند و یکسری جریانات متأثر از انقلاب اسلامی در مالزی شکل گرفت. اما برخی عملکردهای ما اشتباه بودند. باید اقتضائات آن منطقه را در نظر میگرفتیم و به این نتیجه میرسیدیم که نمیتوانیم تمام خطوط فکری و اندیشههای سیاسی خود را به همان شکل که در ایران بیان میشود، در کشورهای دیگر هم نشر دهیم. مالزی به کلیت انقلاب و پیامهای انقلاب و پیامهای امام (ره) اعتقاد دارد. استکبارستیزی، مخالفت با رژیم صهیونیستی، دفاع از آرمانهای فلسطین و وحدت امت اسلامی هنوز هم در مالزی وجود دارد؛ اما برخی مسایل خاص ایران است و نباید مواردی که خواست جامعه شیعی ایرانی هست را به همان صورت در مالزی مطرح کنیم.
اگر اینطور عمل کنیم، حساسیتی برانگیخته نخواهد شد و در این صورت مالزی آرمانها و باورهای انقلاب اسلامی را میپذیرد. البته نباید غفلت کنیم که همزمان با انقلاب اسلامی، استکبار جهانی یک بدل از تفکر دینی را در جهان اسلام ترویج کرد تا با آرمانهای انقلاب اسلامی مقابله کند و مانع نفوذ تفکر انقلاب در جهان اسلام شود. این بدل عربستان سعودی بود که خیلی هوشمندانه عمل کرد و هم به سرمایهگذاری مادی و معنوی در کشورهای اسلامی پرداخت و هم فعالیتهایش را استمرار داد. در حال حاضر و طبق برآوردها، حدود ۳۰ هزار نفر از جوانان مالزییایی علاقهمند به تحصیل در علوم اسلامی، از دانشگاههای مکه و مدینه فارغ التحصیل شده و یا در حال تحصیل هستند تا به مدارج عالی برسند.
این جوانان با ایدههای وهابی تحصیل میکنند و فارغالتحصیل میشوند و به مالزی بازمیگردند و در بدنههای اجتماعی کشور و مراکز دینی و علمی آن حضور مییابند. این قشر در حال ورود به بدنه سیاسی مالزی نیز هستند. جالب است بدانید که حزب آمنو که از ۶۰ سال قبل، حکومت مالزی را در اختیار دارد و یک حزب سکولار محسوب میشود، به تازگی و با لابی کشورهای عربی شاخه علمایی خود را با حضور همین فارغالتحصیلان دانشگاههای وهابی راهاندازی کرده است. این افراد که دارای اندیشههای وهابی هستند، به تدریج در سیستم مدیریتی و تصمیمگیری سیاسی مالزی حاضر خواهند شد که اگر این روند ادامه پیدا کند، نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. هرچند سیاستمداران قدیمی و قشر مذهبی سنتی با قدرت دادن به این فارغالتحصیلان مخالفند؛ اما اگر سیاستهای کلی دولت مالزی بر ارتباطات گسترده با عربستان برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی باشد، این گروه جای خود را در دولت باز خواهد کرد و در آینده خطرناک خواهد بود.
چگونه میتوان با این جریان مقابله کرد؟
در ابتدا باید بگویم که مالزی بسیار پایبند به منافع ملی خود است. عربستان در هر سال میلیاردها دلار در مالزی سرمایهگذاری میکند؛ در حالی که تمام حجم مبادلات اقتصادی ایران با مالزی در طول یک سال به یک میلیارد دلار هم نمیرسد. مالزیایی ها بر این اساس و طبق منافع ملی خود، گرایش به عربستان پیدا کردهاند؛ بنابراین یکی از راههای مقابله با این جریان، افزایش مبادلات تجاری بین ایران و مالزی است.
اینطور که شما میگویید، ذهنیت و باور مالزیاییها نسبت به ایران و تشیع خیلی هم خوب نیست.
البته خیلی هم جای نگرانی ندارد. مالزیاییها به دلیل هویت پاکی که دارند، تنها با انجام چند دقیقه گفتوگوی کوتاه معترف میشوند که با ایران و شیعه اختلافی ندارند و میدانند که فقه شافعی به فقه تشیع نزدیک است. ایران و ایرانی هنوز هم در مالزی محترم است؛ تلاش ما باید در راه جلوگیری از خدشه وارد شدن به این احترام باشد. البته رفتار نامناسب و ناهنجار گروهی از ایرانیان مقیم در یکی دو دهه گذشته در مالزی نیز بر این جریان ایرانهراسی تأثیر گذاشته است. مواردی مانند قاچاق مواد مخدر، جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی و … .
رایزنی فرهنگی ایران از چه زمانی در مالزی شروع به فعالیت کرده است؟
رایزنی فرهنگی ایران در سال ۲۰۰۸ در کوالالامپور ـ پایتخت مالزی ـ تأسیس شد.
به نظر خیلی دیر اقدام کردیم.
بله، یادم هست در سال ۱۳۶۲ که بحث افزایش رایزنیهای فرهنگی ایران در جهان مطرح بود، هیأت دولت حضور وابسته فرهنگی ایران در مالزی را تصویب کرد؛ اما دقیقاً ۲۷ سال طول کشید تا رایزنی فرهنگی ایران در مالزی راهاندازی شود. با این حال در ۲۷ سال قبل از آن چون فعالیتهای فرهنگی ما در مالزی ساماندهی نشده بود، هر کسی که احساس وظیفه میکرد، برای فعالیتهای دینی به مالزی میرفت و به شیعهگری میپرداخت. این روند ۲۷ ساله تأثیر منفی خودش را روی ذهن مسئولین و مقامات مالزی گذاشت که فعالیتهای فرهنگی ایران در مالزی به معنای فعالیتهای دینی در آن کشور است؛ در حالی که رایزنی فرهنگی، مسئول توسعه روابط و ارتباطات فرهنگی ایران با کشورهای مقیم است.
ایرانی که ۲ هزار و ۵۰۰ سال سابقه تاریخی دارد، ادبیات دارد، عرفان دارد، اندیشههای فلسفی دارد و ایرانی که انقلاب اسلامی دارد و جمعیت آن عمدتاً شیعه هستند. بنابراین فعالیت فرهنگی تنها صرف فعالیتهای تبلیغی نیست؛ بلکه معرفی فرهنگ ایرانی است که تمام این موارد جزو آن هستند. ما به این نکته توجه نکرده بودیم که اگر تنها یکی از وجوه فرهنگی خود را بخواهیم به کشوری انتقال دهیم، به مرور زمان جامعه مخاطب دلزده خواهد شد و از آن استقبال نخواهد کرد. ایران دارای فرهنگ غنی و متنوع، باید سفرهای رنگین را مقابل مردم جهان باز کند و هر کسی آنچه باب میلش است را از این سفره بردارد. متأسفانه در مالزی و برخی از کشورهای دیگر تنها یک بخش از فرهنگ خودمان را معرفی کردهایم؛ بخشی که برای آنها حساسیتزا بوده و حالا زمان زیادی میخواهد تا بتوانیم این ذهنیت را تغییر دهیم.
سیاستگذاری فرهنگی ما در مالزی از سال ۲۰۰۸ بر چه مبنایی تعیین شده است؟
متأسفانه در ابتدای مسیر نتوانستیم نسبت به ارائه درست تنوع فرهنگی خود در مالزی اقدام کنیم و نتیجه این شد که یک جریان وهابی دولتی، فتوای کافر بودن ایرانیان و شیعیان را صادر کرد. بر اساس قانون اساسی مالزی چون این فتوا به امضای پادشاه رسیده، تبدیل به یک قانون در مالزی شده است. با این حال این روند ترمیم شد و به خصوص در دوره اخیر تلاش شده فعالیت رایزنی فرهنگی ایران به این سمت برود که تمام اجزا و ابعاد فرهنگ ایران اسلامی در مالزی ترویج شود. همچنین سعی ما بر این است که برنامههای رایزنی را با همکاری یکی از نهادهای رسمی و دولتی مالزی برگزار کنیم. در این صورت پوشش رسانهای آن برنامه زیاد میشود و تأثیر زیادی در پاک شدن و کاسته شدن ذهنیت منفی برخی از مالزیاییها نسبت به فعالیت فرهنگی ایران خواهد شد.
منبع: خبرگزاری فارس