توریست مالزی
۴ اسفند ۱۴۰۱
توریست مالزی – عباس عبدی نوشت: متاسفانه باید صریح گفت که حل مسائل ایران در سطح این دولت نیست. با ادامه این وضع هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد، جز اینکه فرصتها نیز از دست میرود و اقدامات مفید مثل آزادی زندانیان نیز یا کمرنگ میشود یا تداوم پیدا نمیکند و حتی به ضد خودش تبدیل میشود.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «ارز سیاسی یا اقتصادی؟» در روزنامه اعتماد نوشت: افزایش شدید قیمت ارز و طلا و سرایت آن به سایر کالاها، موجب شد که به جای توضیح، با رسانهها برخورد کنند. این افزایش قیمت در حالی رخ داد که رییسجمهور و هیات همراه از چین برگشته بودند و انتظار میرفت که با توجه به دستاوردهای احتمالی و گشایشهای ارزی، قیمتها کاهش هم پیدا کند. متاسفانه یک ماه پیش آقای رییسی در مجلس با قاطعیت اعلام کرد که روند قیمت ارز کاهشی خواهد شد ولی در همین یک ماه نزدیک به ۱۵ درصد بر قیمت آن افزوده شد که رشد کمسابقهای است و این شائبه را ایجاد میکند که گویی ادعاهای مسوولان محترم بیارتباط با واقعیت است و شعار محسوب میشود و از این پس نیز مورد توجه مخاطبان قرار نخواهد گرفت.
روشنتر از سخنان آقای رییسی، مواضع وعدههای رییس کل بانک مرکزی است. تغییر رییس کل نشان داد که مشکل اقتصاد ایران با آمدن این و رفتن آن حل نخواهد شد. مشکل در جاهای دیگر است. شاید به همین دلیل است که مسوولان اقتصادی در توجیه عملکرد خود اعلام میکنند که افزایش قیمت ارز واقعی نیست، بلکه روانی سیاسی است به تعبیر دیگر آن را واجد علت اقتصادی نمیدانند، بلکه معتقدند علت آن سیاسی است. در حالی که از نظر مردم هیچ اهمیتی ندارد که علت آن چیست. هرچه که باشد، مسوولیت آن متوجه دولت است. مشکلات سیاسی را هم دولت باید حل کند. بهعلاوه مگر نگفتند که قطعا این روند کاهشی خواهد شد، پس چرا برعکس شد و قطار قیمتها با سرعت زیاد به سوی قله در حرکت است؟ قلهای که پایانش را نمیدانیم کجاست؟
بیایید ماجرا را واقعیتر ببینیم. علت افزایش قیمت ارز هم سیاسی است و هم اقتصادی و البته در هر دو مورد هم مسوولیت متوجه کسانی است که قدرت دارند. اقتصادی است، برای اینکه دولت هیچ برنامه و نظریهای در خصوص اداره اقتصاد کشور ندارد. فقط با جملات کلی و فاقد اعتبار ادعاهایی را طرح میکند. بسیاری از تصمیمات آن ناپایدار و متعارض است. از یک سو میخواهد تورم کم شود، ولی همزمان بانکها را به پرداخت ۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات در سال موظف میکند. همزمان هزینههای جاری دولت در نتیجه مبلغ بودجه و کسری آن را بالا میبرد. از یک سو میخواهد کسبوکار روان شود. از سوی دیگر اقدامی برای حل برجام نمیکند. هیچ ایدهای برای حل مسائل داخلی ندارد. در ۲۲ بهمن وعده عفو را در ابعاد وسیعتری دادند، نهتنها اجرا نشد، بلکه مشکلات برای دانشگاهیان و دانشجویان و اساتید همچنان وجود دارد و اخیرا متوجه رسانهها هم شده است. این کارها حتی اثرات عفو زندانیان را نیز زایل خواهد کرد. ما نباید مصداق گاو ۹ من شیرده شویم که با یک ضربه اثرات کارهای خوب را نیز از میان ببریم.
در مورد اقتصاد کافی است به همین دو هفته نگاه کنید. چنان با قاطعیت اعلام کردند که ارز به هر میزان با کارت ملی فروخته میشود که گویی کلید حل بحران ارز را داخل قفل اقتصاد انداختهاند و به سرعت باز خواهد شد، ولی نشد و ارز هر روز گرانتر شد، امروز هم اعلام کردند که فروش ارز با کارت ملی در صرافیها لغو شد! در مورد فروش ربع سکه هم همین رفتار شد. درباره گوشت اقدام بدیع و مهمی کردند مبنی بر اینکه حق فروش گوشت لخم با بستهبندی را ندارید باید شقه مخلوط فروخته شود!! هنگامی که رییس کل جدید آمد و وارد توییتر شد باید در اندک مدتی تعداد دنبالکنندگانش به صدها هزار نفر میرسید، زیرا همه خواهان اطلاع از مواضع او هستند. ولی اکنون پس از این همه مدت، حتی دنبالکنندگان او به ۶ هزار نفر هم نرسیده و بهترین توییتهای او بهطور متوسط زیر یک درصد لایک میخورد! یک ماه پیش توییت زد که از این پس، مردم در صرافیها بدون انجام ثبتنام ارز خود را دریافت میکنند، به نرخ تابلو بدون صف! حالا لغو کردند، چرا؟ چون اقتضایی و بدون تحلیل عمل میکنند و هیچ ایدهای وجود ندارد، اصولا زمینهای هم برای تولید ایده و التزام به آن نیست، لذا همه سردرگم هستند.
چون متغیرهای اصلی برای بهبود امور از حوزه سیاستگذاری موثر و علمی خارج شده است. در حوزه سیاست خارجی مسائل نیز روشن است. اتفاقاتی که این روزها در رابطه با آژانش رخ داد، بسیار مهم است. وزارت خارجه مشغول عمل بیفایده و بیمعنای تحریم متقابل است، به جای آنکه فکر و اقدامی برای کاهش تبلیغات سنگین علیه کشور کند. در رابطه با آژانس هستهای ابتدا گفتند که گروسی در دی به ایران میآید، بعد به تاخیر افتاد و قرار شد بهمن بیاید، ولی در عمل این سفر انجام نشد. او نیز هفته اول مارس گزارش خود را به شورای حکام خواهد داد و خطر ارجاع پرونده به شورای امنیت وجود دارد.
هنوز مشکلات سهگانه با آژانس حل نشده است که به علت فنی بودن و بیاطلاعی از جزییات وارد بحث آنها نمیشوم، ولی خبر غیررسمی درباره غنیسازی ۸۴ درصدی آخرین مورد آن است. عدم اعلام موضع ایران درباره آخرین پیشنویس توافقات برجام، عملا مذاکرات را تعلیق کامل کرده است. گروسی را باید پیش از ارایه گزارش آژانس به ایران میآوردید. از سوی دیگر اعلام میکنید که با یک و نیم میلیون بشکه فروش نفت و گرفتن پول آن به جایگاه قبلی رسیدهاید. پس انگیزهای برای حل برجام ندارید، اگر داشتید این گروه را همچنان مسوول ادامه مذاکرات نمیکردید.
با این وضعیت انتظار دارید که رویکرد به آینده و نگاه مردم به اقتصاد و ارز چگونه باشد؟ متاسفانه باید صریح گفت که حل مسائل ایران در سطح این دولت نیست. با ادامه این وضع هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد، جز اینکه فرصتها نیز از دست میرود و اقدامات مفید مثل آزادی زندانیان نیز یا کمرنگ میشود یا تداوم پیدا نمیکند و حتی به ضد خودش تبدیل میشود. سیاست آزادی زندانیان تنها با ایجاد حس اعتماد به نفس در مردم و حکومت و تداوم آن سیاست، ثمربخش خواهد بود. امید داریم که راهی باز شود تا گامی همگانی برای حل مسائل ایران برداشته شود.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «ارز سیاسی یا اقتصادی؟» در روزنامه اعتماد نوشت: افزایش شدید قیمت ارز و طلا و سرایت آن به سایر کالاها، موجب شد که به جای توضیح، با رسانهها برخورد کنند. این افزایش قیمت در حالی رخ داد که رییسجمهور و هیات همراه از چین برگشته بودند و انتظار میرفت که با توجه به دستاوردهای احتمالی و گشایشهای ارزی، قیمتها کاهش هم پیدا کند. متاسفانه یک ماه پیش آقای رییسی در مجلس با قاطعیت اعلام کرد که روند قیمت ارز کاهشی خواهد شد ولی در همین یک ماه نزدیک به ۱۵ درصد بر قیمت آن افزوده شد که رشد کمسابقهای است و این شائبه را ایجاد میکند که گویی ادعاهای مسوولان محترم بیارتباط با واقعیت است و شعار محسوب میشود و از این پس نیز مورد توجه مخاطبان قرار نخواهد گرفت.
روشنتر از سخنان آقای رییسی، مواضع وعدههای رییس کل بانک مرکزی است. تغییر رییس کل نشان داد که مشکل اقتصاد ایران با آمدن این و رفتن آن حل نخواهد شد. مشکل در جاهای دیگر است. شاید به همین دلیل است که مسوولان اقتصادی در توجیه عملکرد خود اعلام میکنند که افزایش قیمت ارز واقعی نیست، بلکه روانی سیاسی است به تعبیر دیگر آن را واجد علت اقتصادی نمیدانند، بلکه معتقدند علت آن سیاسی است. در حالی که از نظر مردم هیچ اهمیتی ندارد که علت آن چیست. هرچه که باشد، مسوولیت آن متوجه دولت است. مشکلات سیاسی را هم دولت باید حل کند. بهعلاوه مگر نگفتند که قطعا این روند کاهشی خواهد شد، پس چرا برعکس شد و قطار قیمتها با سرعت زیاد به سوی قله در حرکت است؟ قلهای که پایانش را نمیدانیم کجاست؟
بیایید ماجرا را واقعیتر ببینیم. علت افزایش قیمت ارز هم سیاسی است و هم اقتصادی و البته در هر دو مورد هم مسوولیت متوجه کسانی است که قدرت دارند. اقتصادی است، برای اینکه دولت هیچ برنامه و نظریهای در خصوص اداره اقتصاد کشور ندارد. فقط با جملات کلی و فاقد اعتبار ادعاهایی را طرح میکند. بسیاری از تصمیمات آن ناپایدار و متعارض است. از یک سو میخواهد تورم کم شود، ولی همزمان بانکها را به پرداخت ۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات در سال موظف میکند. همزمان هزینههای جاری دولت در نتیجه مبلغ بودجه و کسری آن را بالا میبرد. از یک سو میخواهد کسبوکار روان شود. از سوی دیگر اقدامی برای حل برجام نمیکند. هیچ ایدهای برای حل مسائل داخلی ندارد. در ۲۲ بهمن وعده عفو را در ابعاد وسیعتری دادند، نهتنها اجرا نشد، بلکه مشکلات برای دانشگاهیان و دانشجویان و اساتید همچنان وجود دارد و اخیرا متوجه رسانهها هم شده است. این کارها حتی اثرات عفو زندانیان را نیز زایل خواهد کرد. ما نباید مصداق گاو ۹ من شیرده شویم که با یک ضربه اثرات کارهای خوب را نیز از میان ببریم.
در مورد اقتصاد کافی است به همین دو هفته نگاه کنید. چنان با قاطعیت اعلام کردند که ارز به هر میزان با کارت ملی فروخته میشود که گویی کلید حل بحران ارز را داخل قفل اقتصاد انداختهاند و به سرعت باز خواهد شد، ولی نشد و ارز هر روز گرانتر شد، امروز هم اعلام کردند که فروش ارز با کارت ملی در صرافیها لغو شد! در مورد فروش ربع سکه هم همین رفتار شد. درباره گوشت اقدام بدیع و مهمی کردند مبنی بر اینکه حق فروش گوشت لخم با بستهبندی را ندارید باید شقه مخلوط فروخته شود!! هنگامی که رییس کل جدید آمد و وارد توییتر شد باید در اندک مدتی تعداد دنبالکنندگانش به صدها هزار نفر میرسید، زیرا همه خواهان اطلاع از مواضع او هستند. ولی اکنون پس از این همه مدت، حتی دنبالکنندگان او به ۶ هزار نفر هم نرسیده و بهترین توییتهای او بهطور متوسط زیر یک درصد لایک میخورد! یک ماه پیش توییت زد که از این پس، مردم در صرافیها بدون انجام ثبتنام ارز خود را دریافت میکنند، به نرخ تابلو بدون صف! حالا لغو کردند، چرا؟ چون اقتضایی و بدون تحلیل عمل میکنند و هیچ ایدهای وجود ندارد، اصولا زمینهای هم برای تولید ایده و التزام به آن نیست، لذا همه سردرگم هستند.
چون متغیرهای اصلی برای بهبود امور از حوزه سیاستگذاری موثر و علمی خارج شده است. در حوزه سیاست خارجی مسائل نیز روشن است. اتفاقاتی که این روزها در رابطه با آژانش رخ داد، بسیار مهم است. وزارت خارجه مشغول عمل بیفایده و بیمعنای تحریم متقابل است، به جای آنکه فکر و اقدامی برای کاهش تبلیغات سنگین علیه کشور کند. در رابطه با آژانس هستهای ابتدا گفتند که گروسی در دی به ایران میآید، بعد به تاخیر افتاد و قرار شد بهمن بیاید، ولی در عمل این سفر انجام نشد. او نیز هفته اول مارس گزارش خود را به شورای حکام خواهد داد و خطر ارجاع پرونده به شورای امنیت وجود دارد.
هنوز مشکلات سهگانه با آژانس حل نشده است که به علت فنی بودن و بیاطلاعی از جزییات وارد بحث آنها نمیشوم، ولی خبر غیررسمی درباره غنیسازی ۸۴ درصدی آخرین مورد آن است. عدم اعلام موضع ایران درباره آخرین پیشنویس توافقات برجام، عملا مذاکرات را تعلیق کامل کرده است. گروسی را باید پیش از ارایه گزارش آژانس به ایران میآوردید. از سوی دیگر اعلام میکنید که با یک و نیم میلیون بشکه فروش نفت و گرفتن پول آن به جایگاه قبلی رسیدهاید. پس انگیزهای برای حل برجام ندارید، اگر داشتید این گروه را همچنان مسوول ادامه مذاکرات نمیکردید.
با این وضعیت انتظار دارید که رویکرد به آینده و نگاه مردم به اقتصاد و ارز چگونه باشد؟ متاسفانه باید صریح گفت که حل مسائل ایران در سطح این دولت نیست. با ادامه این وضع هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد، جز اینکه فرصتها نیز از دست میرود و اقدامات مفید مثل آزادی زندانیان نیز یا کمرنگ میشود یا تداوم پیدا نمیکند و حتی به ضد خودش تبدیل میشود. سیاست آزادی زندانیان تنها با ایجاد حس اعتماد به نفس در مردم و حکومت و تداوم آن سیاست، ثمربخش خواهد بود. امید داریم که راهی باز شود تا گامی همگانی برای حل مسائل ایران برداشته شود.