داستان های پیدایش نوروز

توریست مالزی – نوروزجشنی است مربوط به پیش ازآمدن آریایی‌ها به این سرزمین و بسیاری آن راقدیمی ترین جشن تحویل سال درتمامی جهان می‌دانند.ساکنان بین النهرین حداقل دوتا سه...
توریست مالزی – نوروزجشنی است مربوط به پیش ازآمدن آریایی‌ها به این سرزمین و بسیاری آن راقدیمی ترین جشن تحویل سال درتمامی جهان می‌دانند.ساکنان بین النهرین حداقل دوتا سه هزار از ورود آریایی هانیز این جشن درایران برگزار می‌کرده اندو به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است.اکنون تصورمی شودکه الهه بزرگ،یعنی الهه مادر،شاه رابرای شاهی انتخاب وبا او ازدواج می‌کند.

این الهه را «ننه» یا «ننه خاتون» نام می‌نهند، معادل سومری آن «نانای» و معادل بابلی و ایرانی آن «ایشتر» و «آناهیتا» است. تا آنجا که می‌دانیم این الهه خدای جنگ، آفرینندگی و باروری است. آناهیتا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق «دوموزی» یا «تموز» می شود. نام دوموزی در کتاب مقدس تموز آمده است. پس از آن که «ایشتر» که الهه زمین نیز هست، «دوموزی»، الهه ایزدگیاه را برمی گزیند؛ یک روز به زیرزمین می‌رود و با ورود الهه به زیرزمین، در روی زمین باروری متوقف می‌شود.

در افسانه‌ها دلیلی برای رفتن ایشتر به زیر زمین مطرح نشده است غیر از این که او می تواند الهه سرزمین زیرین زمین نیز باشد. با رفتن الهه به زیر زمین دوموزی دراندوه غرق می‌شود و نه دیگردرختی سبز می‌شودونه دیگرگیاهی هست.خدایان که ازایستایی جهان ناراحت بوده اند،برای پیداکردن راه حل گردهم می‌آیندوقراری می‌گذارندکه سرنوشت طبیعت راتغییرمی دهد.ازآن پس به جای ایشتر،نیمی ازسال را«دوموزی»به زیرزمین برودونیم دیگرسال راخواهردوموزی که «گشتی ننه»نام دارد،به جای برادربه زیرزمین برودوالهه ایشتر روی زمین باقی بماند.وقتی دوموزی به روی زمین می‌آید،بهار می‌شودوزمین سبزمی‌شودوروزنو برای طبیعت و آدمیان آغاز می‌شود.طبق این افسانه‌ها رسم نوروز ازاین آیین سرچشمه گرفته است. آن گاه که دوموزی رابه زیرزمین می‌فرستند،لباسی سرخ بر تن وی می‌کنندودایره،تنبک،سازونی لبک به او می‌دهند. صورت سیاه وی مربوط به بازگشت ازدنیای مردگان است واین شادمانی‌ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است.این افسانه ازریشه سومری نوروز استخراج شده است.قصه ای که امروز تبدیل به قصه حاجی فیروز وعمو نوروز شده است.

افسانه نوروز روایتی است باقی مانده ازدوران پیشین ایرانیان که باخواندنش بخشی ازمعمای قصه‌های کهن این سرزمین آشکارمی شود.حاجی فیروز طلایه دارعید نوروز است، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی‌خبریم. در اسنادبین‌النهرینی،خدای نباتی رابالباس قرمزونی‌لبک به دنیای زیرزمین می‌فرستادندرنگ هیات وروی اوکه سیاه است به این دلیل است که ازدنیای مرگ بازگشته است.اسناد و مدارکی از بین‌النهرین وجودداردکه ریشه حاجی فیروز رانشان می‌دهد.خدایی که قربانی می‌شود و با زنده شدن جهان زنده می‌شود.حاجی فیروز از آن نمادهای بسیارقدیم است که مراسمش بومی ایران است.خدای قربانی شونده است که به سمت زمین می‌رودودوباره بازمی‌گرددزمستان به دنیای مرگ می‌رود و اول بهار زنده می‌شود و به دنیای زندگان می آیدو نوید آمدن سال نو را می‌دهد.

همچنین در مورد جشن نوروز می گویند: با توجه به روایت‌های افسانه‌ای اسطوره‌ای ایران آغاز پیدایش جشن نوروز را به جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی ایران نسبت داده‌اند. قدمت این اسطوره به عصر هند و ایرانی می‌رسد.

همچنین گفته‌اند: خداوند در اولین روز از ماه فروردین کار خلقت انسان و سایر مخلوقات را به پایان رساند و آدمی برای سپاسگزاری و قدردانی از خداوند و نعمت‌های وی، به نیایش و شادمانی پرداخت.یکی دیگر از فلسفه‌های جشن نوروز را نزول فروهر‌های درگذشتگان به زمین در روز اول فروردین دانسته‌اند.

در اوستا آمده است که فروهرهای درگذشتگان پاک در اول فروردین برای احوالپرسی از اقوام خود به زمین می‌آیند و با دیدن مسرت و شادمانی بازماندگان از اهورامزدا برای آنان طلب خیر و رحمت می‌کنند و بازماندگان پیش از آمدن فروهرها به نظافت و خانه‌تکانی منزل پرداخته و آماده پذیرایی از آنان می‌شوند و کلمه فروردین یعنی ماهی که متعلق به فروهران است.

در برخی از متن‌های کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است. پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که: جم(یما) در حال گذشتن از آذربایجان، بر روی تخت جمشیدی ارگ جمشید در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند.

مهمترین چهره‌های اسطوره‌ای مانند جمشید، سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدی‌هایی چون سرما، تاریکی، جهالت و خشونت بودند. عروج جمشید و عروج کیخسرو در این روز اتفاق افتاد که تفاسیر گوناگونی را به همراه دارد. در این روز جمشید جهان غیب را در جام جهان‌نما مشاهده کرد. همان جامی که در آن کیخسرو جای بیژن را مشاهده کرد و رستم را به دنبال او فرستاد. اما حکایت دگردیسی و بازآفرینی سیاوش، حکایتی ویژه است که با روایت‌هایی مانند آدونیس، پرسفون، ازیریس یا تمرز قابل مقایسه است.

پاسخی ارسال کنید

*

*

یک + سیزده =

آخرین اخبار

زیر آسمان کوالالامپور

^
error: Content is protected !!