توریست مالزی
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
توریست مالزی – کشتن مرغ مینا اثر برجسته خانم هارپر لی است که در سراسر جهان شهرت دارد. رمانی که با وجود سادگی، حرفهای بسیار مهمی برای گفتن دارد و کمی پس از انتشارش در سال ۱۹۶۰ غوغایی به پا کرد. پیشنهاد میکنیم این کتاب را در لیست کتابهایی که باید مطالعه کنید، قرار دهید.
به گزارش کافه بوک، بعد از رمان کشتن مرغ مینا، هارپر لی برای مدت بسیار زیادی، کتاب دیگری منتشر نکرد و سرانجام در سال ۲۰۱۵ کتاب دوم از این نویسنده منتشر شد. اما کتاب اول هارپر لی بهقدری مهم است که با توجه به آمارها در ۷۵ درصد از مدارس امریکا مورد مطالعه قرار میگیرد و سالانه یک میلیون نسخه از کتاب به فروش میرود.
هارپر لی در ۱۹۲۶ در مونروویل آلاباما در امریکا به دنیا آمد. پدرش وکیلی معروف بود و خودش هم تحصیلاتش را در رشته حقوق در دانشگاه آلاباما گذراند. در سال ۱۹۵۰ میلادی به نیویورک رفت و تا پیش از شروع کار نویسندگی، در یک موسسه هواپیمایی کار میکرد.
پشت جلد کتاب آمده است:
این اثر نخستین بار در ۱۹۶۰ منتشر شد و در سال ۱۹۶۱ جایزه پولیتزر را کسب کرد. از اولین سال انتشار تاکنون، میلیونها نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از چهل زبان دیگر ترجمه شده است. بر اساس این رمان، در سال ۱۹۶۲ فیلمی به کارگردانی رابرت مالگین و نقشآفرینی گریگوری پک ساخته شد که از شاهکارهای سینمایی محسوب میشود.
خلاصه کتاب کشتن مرغ مینا
داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کم سنوسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود. دختری که در حال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر – میکمب – هم صحبت میکند و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند.
سپس از مدرسه و اتفاقات عجیبی که رخ میدهد حرف میزند و نشان میدهد که وضعیت جامعه ایدهآل نیست و فقر گریبانگیر عده زیادی از اهالی است. اما مشکل اصلی در شهر میکمب فقر نیست، مشکل دیدگاه اشتباهی است در بین آنها وجود دارد.
کتاب کشتن مرغ مینا در دو بخش نوشته شده است. بخش اول شامل توصیف فضای کودکی و بازیهای اسکاوت، برادرش جیم و دیل دوست آنهاست. کنجکاوی عمده آنها کشف رازی درباره یکی از همسایهها – بو رادلی – است که برای مدت زیادی از خانه خارج نشده است و بچهها هرگز او را ندیدهاند. بچهها نمیتوانند درک کند که رادلی از روی اختیار و آگاهانه است که وارد جامعه نمیشود. باید کتاب را خواند و دید که سرانجام بچهها و این همسایه مرموز چه خواهد شد.
در بخش اول همچنین جو حاکم بر جامعه نشان داده میشود و مهمتر از همه در این بخش است که با شخصیت قوی و استثنایی اتیکوس – پدر اسکاوت – آشنا میشویم. اتیکوس وکیل است و تمام تلاشش را میکند که اسکاوت و جیم را به بهترین شکل ممکن تربیت کند. در طول کتاب انتخابهای سختی پیش روی اتیکوس قرار میگیرد اما او همیشه کار درست را انجام میدهد تا همچنان قهرمان فرزندانش باشد.
بخش دوم کتاب اما، بخش اصلی و کلیدی رمان است. در شهر کوچک میکمب مردم دید خوبی به خانواده فینچ ندارد، چرا که اتیکوس علاوه بر اینکه آشپز خانهاش زنی سیاهپوست است وکیل مردی سیاهپوست نیز میباشد. چیزی که مردم شهر نمیتوانند دلیل آن را درک کنند و مدام این سوال مطرح میشود که چرا یک سفیدپوست وکیل مردی سیاهپوست است؟
اتهام وارد شده به مرد سیاهپوست – توم رابینسون – تجاوز است. اتیکوس به وضوح میداند که این اتهام درست نیست اما در زمانی که تبعیض نژادی بیداد میکند، کار به همین راحتی نیست و باید برای به دست آوردن حق جنگید. تلاشهای اتیکوس و صحبتهای او در دادگاه از جمله قسمتهای به یاد ماندنی کتاب کشتن مرغ مینا است که باید خواند و از آن یاد گرفت.
درباره کتاب کشتن مرغ مینا
شاید اگر در رمان دقیق شویم و بخشهای مختلف آن را در نظر بگیریم با یک کتاب قوی و یا فوقالعاده روبهرو نباشیم. اما وقتی کتاب تمام میشود و شما قسمتهای مختلف آن را در کنار هم قرار میدهید، آنوقت است که به عظمت رمان پی میبرید. هارپر لی واقعا یک رمان به یاد ماندنی خلق کرده است که تاثیر آن برای همیشه با شما خواهد بود.
در نظر بگیرید که رمان ابتدا با توصیف فضای کودکی و معصومیت خاص آنها آغاز میشود. بچههایی که چیزی از تبعیض، خشم، ناعدالتی و نابرابری نمیدانند و فقط به دنبال این هستند که خوش باشند و در کنار هم بیشتر بازی کنند. همین بچههای معصوم ناگهان خود را در دادگاه محاکمه میبینند – که البته به دور از چشم پدر در آن حاضر شدهاند – و در برابر حجم گستردهای از خشونت زندگی قرار میگیرند. برخورد معصومیت و این فضای خشن در جامعه رمان کشتن مرغ مینا است که بازهم به شکل جدی پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
شیوه برخورد اتیکوس با اسکاوت و جیم، نحوه مطرح کردن مسائل بزرگ با آنها، شکل توضیح دادن مشکلاتی که پیش آمده، برخورد او با بچههایش که به دور از چشم او کارهای خطرناکی انجام دادهاند و بسیاری از موارد دیگر، دلیل محکمی است که این کتاب را به پدر و مادرها هم پیشنهاد کنیم و از آنها بخواهیم با دقت این رمان را بخوانند.
اسکاوت شاید شخصیت اصلی کتاب باشد و بلوغ فکری او در طول کتاب هم بسیار مهم است اما شخصیت قدرتمند و فرهیخته کتاب اتیکوس است. فردی کتابخوان، عادل و خونسرد که همیشه از حق دفاع میکند. مهم هم نیست که ممکن است در این راه جان خود را از دست بدهد. سختیهایی که اتیکوس تحمل میکند بسیار زیاد است، به عنوان مثال بچههایش به خاطر اینکه او وکالت مردی سیاهپوست را قبول کرده شرایط سختی دارند، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و کسی رفتار درستی با آنها ندارد اما همه این موارد دلیل بر آن نیست که اتیکوس از انجام کار درست سر باز بزند.
در نهایت باید به این موضوع اشاره کنم که کتاب کشتن مرغ مینا با یک ویراستاری خوب و درجه یک میتوانست کتابی بینقص باشد اما متاسفانه در کتاب غلطها و ایرادهای نگارشی زیادی وجود دارد. ترجمه کتاب خوب و روان است اما ایرادهای نگارشی وقتی غرق در کتاب هستید باعث توقف شما میشود که حس بدی دارد. به عنوان یک نمونه ساده در نظر داشته باشید که در حدود ۵۰ صفحه از کتاب اسم اسکاوت به شکل «ااسکاوت» نوشته شده است. امیدوارم در چاپهای بعدی این ایرادها رفع شود.
جملاتی از متن کتاب کشتن مرغ مینا
اگه بخوای با کسی تفاهم داشته باشی، باید یاد بگیری به همه چیز از نقطه نظر او نگاه کنی. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۹)
این که صد سال شکست خوردهایم، دلیل نیست که باز تقلا نکنیم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۰۲)
هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از این که با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۳۹)
مردم خوب آنهایی هستند که به تناسب درکشان بهترین کاری که از دستشان ساخته است انجام میدهند. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۷۱)
صورتی صاف داشت و سرش در حال طاس شدن بود. سن او را میشد به دلخواه بین چهل تا شصت تخمین زد. اگرچه پشتش به ما بود میدانستیم که یک چشمش کمی چپ است. از این عیب حداکثر استفاده را میکرد. حتی وقتی به کسی نگاه نمیکرد به نظر میرسید که دارد به آدم نگاه میکند و به این ترتیب هیئت منصفه و شهود را در موقعیت دشواری قرار میداد. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۱۹)
این مردم هیچ وقت و هیچجور حالیشون نمیشه که من واسه این اینطور زندگی میکنم که دلم میخواد اینطور زندگی کنم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۶۲)
شما از حقیقت خبر دارید و حقیقت این است: بعضی از سیاهان دروغ میگویند، بعضی از آنها فاسدالاخلاقند و بعضی به زنها چه سیاه و چه سفید چشم دارند. اما این حقیقت منحصر به نژاد خاصی نیست. این حقیقتی است که شامل نوع بشر میشود. در همین دادگاه هیچ کس نیست که هرگز دروغ نگفته باشد و هرگز کاری برخلاف اخلاق نکرده باشد. مردی هم یافت نمیشود که هرگز از روی هوس به زنی نگاه نکرده باشد. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۶۷)
دیل گفت: «فکر میکنم وقتی بزرگ شدم دلقک بشم.» من و جیم ایستادیم. -«بله آقا یک دلقک. تو این دنیا با این مردم هیچکاری نمیتونم بکنم، جز اینکه بهشون بخندم. میرم تو یک سیرک استخدام میشم و تا دلت بخواد میخندم.» جیم جواب داد: «عوضی گرفتی دیل. دلقکها محزونند. این مردمند که به آنها میخندند.» (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۸۲)
من فکر میکنم فقط یک جور مردم وجود داره: مردم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۹۶)
گاهی فکر میکنم که به عنوان یک پدر، خیلی عیب دارم. اما بچهها غیر از من کسی را ندارند. جیم بیش از هر کس به من اعتماد داره و من همیشه طوری زندگی کردهام که بتونم راحت تو چشمهاش نگاه کنم… اگه به یک همچه چیزی تن دربدم صاف و ساده دیگه نمیتونم تو چشمهاش نگاه کنم و آن روز که نتونم تو چشمهاش نگاه کنم، میدونم که جیم را از دست دادهام. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۵۷)
خوب که نگاه کنی، اکثر مردم خوبند، اسکاوت. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۶۷)
مشخصات کتاب
عنوان: کشتن مرغ مینا
نویسنده: هارپر لی
ترجمه: فخرالدین میررمضانی
انتشارات: علمی و فرهنگی
تعداد صفحات: ۳۶۷
به گزارش کافه بوک، بعد از رمان کشتن مرغ مینا، هارپر لی برای مدت بسیار زیادی، کتاب دیگری منتشر نکرد و سرانجام در سال ۲۰۱۵ کتاب دوم از این نویسنده منتشر شد. اما کتاب اول هارپر لی بهقدری مهم است که با توجه به آمارها در ۷۵ درصد از مدارس امریکا مورد مطالعه قرار میگیرد و سالانه یک میلیون نسخه از کتاب به فروش میرود.
هارپر لی در ۱۹۲۶ در مونروویل آلاباما در امریکا به دنیا آمد. پدرش وکیلی معروف بود و خودش هم تحصیلاتش را در رشته حقوق در دانشگاه آلاباما گذراند. در سال ۱۹۵۰ میلادی به نیویورک رفت و تا پیش از شروع کار نویسندگی، در یک موسسه هواپیمایی کار میکرد.
پشت جلد کتاب آمده است:
این اثر نخستین بار در ۱۹۶۰ منتشر شد و در سال ۱۹۶۱ جایزه پولیتزر را کسب کرد. از اولین سال انتشار تاکنون، میلیونها نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از چهل زبان دیگر ترجمه شده است. بر اساس این رمان، در سال ۱۹۶۲ فیلمی به کارگردانی رابرت مالگین و نقشآفرینی گریگوری پک ساخته شد که از شاهکارهای سینمایی محسوب میشود.
خلاصه کتاب کشتن مرغ مینا
داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کم سنوسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود. دختری که در حال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر – میکمب – هم صحبت میکند و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند.
سپس از مدرسه و اتفاقات عجیبی که رخ میدهد حرف میزند و نشان میدهد که وضعیت جامعه ایدهآل نیست و فقر گریبانگیر عده زیادی از اهالی است. اما مشکل اصلی در شهر میکمب فقر نیست، مشکل دیدگاه اشتباهی است در بین آنها وجود دارد.
کتاب کشتن مرغ مینا در دو بخش نوشته شده است. بخش اول شامل توصیف فضای کودکی و بازیهای اسکاوت، برادرش جیم و دیل دوست آنهاست. کنجکاوی عمده آنها کشف رازی درباره یکی از همسایهها – بو رادلی – است که برای مدت زیادی از خانه خارج نشده است و بچهها هرگز او را ندیدهاند. بچهها نمیتوانند درک کند که رادلی از روی اختیار و آگاهانه است که وارد جامعه نمیشود. باید کتاب را خواند و دید که سرانجام بچهها و این همسایه مرموز چه خواهد شد.
در بخش اول همچنین جو حاکم بر جامعه نشان داده میشود و مهمتر از همه در این بخش است که با شخصیت قوی و استثنایی اتیکوس – پدر اسکاوت – آشنا میشویم. اتیکوس وکیل است و تمام تلاشش را میکند که اسکاوت و جیم را به بهترین شکل ممکن تربیت کند. در طول کتاب انتخابهای سختی پیش روی اتیکوس قرار میگیرد اما او همیشه کار درست را انجام میدهد تا همچنان قهرمان فرزندانش باشد.
بخش دوم کتاب اما، بخش اصلی و کلیدی رمان است. در شهر کوچک میکمب مردم دید خوبی به خانواده فینچ ندارد، چرا که اتیکوس علاوه بر اینکه آشپز خانهاش زنی سیاهپوست است وکیل مردی سیاهپوست نیز میباشد. چیزی که مردم شهر نمیتوانند دلیل آن را درک کنند و مدام این سوال مطرح میشود که چرا یک سفیدپوست وکیل مردی سیاهپوست است؟
اتهام وارد شده به مرد سیاهپوست – توم رابینسون – تجاوز است. اتیکوس به وضوح میداند که این اتهام درست نیست اما در زمانی که تبعیض نژادی بیداد میکند، کار به همین راحتی نیست و باید برای به دست آوردن حق جنگید. تلاشهای اتیکوس و صحبتهای او در دادگاه از جمله قسمتهای به یاد ماندنی کتاب کشتن مرغ مینا است که باید خواند و از آن یاد گرفت.
درباره کتاب کشتن مرغ مینا
شاید اگر در رمان دقیق شویم و بخشهای مختلف آن را در نظر بگیریم با یک کتاب قوی و یا فوقالعاده روبهرو نباشیم. اما وقتی کتاب تمام میشود و شما قسمتهای مختلف آن را در کنار هم قرار میدهید، آنوقت است که به عظمت رمان پی میبرید. هارپر لی واقعا یک رمان به یاد ماندنی خلق کرده است که تاثیر آن برای همیشه با شما خواهد بود.
در نظر بگیرید که رمان ابتدا با توصیف فضای کودکی و معصومیت خاص آنها آغاز میشود. بچههایی که چیزی از تبعیض، خشم، ناعدالتی و نابرابری نمیدانند و فقط به دنبال این هستند که خوش باشند و در کنار هم بیشتر بازی کنند. همین بچههای معصوم ناگهان خود را در دادگاه محاکمه میبینند – که البته به دور از چشم پدر در آن حاضر شدهاند – و در برابر حجم گستردهای از خشونت زندگی قرار میگیرند. برخورد معصومیت و این فضای خشن در جامعه رمان کشتن مرغ مینا است که بازهم به شکل جدی پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
شیوه برخورد اتیکوس با اسکاوت و جیم، نحوه مطرح کردن مسائل بزرگ با آنها، شکل توضیح دادن مشکلاتی که پیش آمده، برخورد او با بچههایش که به دور از چشم او کارهای خطرناکی انجام دادهاند و بسیاری از موارد دیگر، دلیل محکمی است که این کتاب را به پدر و مادرها هم پیشنهاد کنیم و از آنها بخواهیم با دقت این رمان را بخوانند.
اسکاوت شاید شخصیت اصلی کتاب باشد و بلوغ فکری او در طول کتاب هم بسیار مهم است اما شخصیت قدرتمند و فرهیخته کتاب اتیکوس است. فردی کتابخوان، عادل و خونسرد که همیشه از حق دفاع میکند. مهم هم نیست که ممکن است در این راه جان خود را از دست بدهد. سختیهایی که اتیکوس تحمل میکند بسیار زیاد است، به عنوان مثال بچههایش به خاطر اینکه او وکالت مردی سیاهپوست را قبول کرده شرایط سختی دارند، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و کسی رفتار درستی با آنها ندارد اما همه این موارد دلیل بر آن نیست که اتیکوس از انجام کار درست سر باز بزند.
در نهایت باید به این موضوع اشاره کنم که کتاب کشتن مرغ مینا با یک ویراستاری خوب و درجه یک میتوانست کتابی بینقص باشد اما متاسفانه در کتاب غلطها و ایرادهای نگارشی زیادی وجود دارد. ترجمه کتاب خوب و روان است اما ایرادهای نگارشی وقتی غرق در کتاب هستید باعث توقف شما میشود که حس بدی دارد. به عنوان یک نمونه ساده در نظر داشته باشید که در حدود ۵۰ صفحه از کتاب اسم اسکاوت به شکل «ااسکاوت» نوشته شده است. امیدوارم در چاپهای بعدی این ایرادها رفع شود.
جملاتی از متن کتاب کشتن مرغ مینا
اگه بخوای با کسی تفاهم داشته باشی، باید یاد بگیری به همه چیز از نقطه نظر او نگاه کنی. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۹)
این که صد سال شکست خوردهایم، دلیل نیست که باز تقلا نکنیم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۰۲)
هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از این که با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۳۹)
مردم خوب آنهایی هستند که به تناسب درکشان بهترین کاری که از دستشان ساخته است انجام میدهند. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۱۷۱)
صورتی صاف داشت و سرش در حال طاس شدن بود. سن او را میشد به دلخواه بین چهل تا شصت تخمین زد. اگرچه پشتش به ما بود میدانستیم که یک چشمش کمی چپ است. از این عیب حداکثر استفاده را میکرد. حتی وقتی به کسی نگاه نمیکرد به نظر میرسید که دارد به آدم نگاه میکند و به این ترتیب هیئت منصفه و شهود را در موقعیت دشواری قرار میداد. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۱۹)
این مردم هیچ وقت و هیچجور حالیشون نمیشه که من واسه این اینطور زندگی میکنم که دلم میخواد اینطور زندگی کنم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۶۲)
شما از حقیقت خبر دارید و حقیقت این است: بعضی از سیاهان دروغ میگویند، بعضی از آنها فاسدالاخلاقند و بعضی به زنها چه سیاه و چه سفید چشم دارند. اما این حقیقت منحصر به نژاد خاصی نیست. این حقیقتی است که شامل نوع بشر میشود. در همین دادگاه هیچ کس نیست که هرگز دروغ نگفته باشد و هرگز کاری برخلاف اخلاق نکرده باشد. مردی هم یافت نمیشود که هرگز از روی هوس به زنی نگاه نکرده باشد. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۶۷)
دیل گفت: «فکر میکنم وقتی بزرگ شدم دلقک بشم.» من و جیم ایستادیم. -«بله آقا یک دلقک. تو این دنیا با این مردم هیچکاری نمیتونم بکنم، جز اینکه بهشون بخندم. میرم تو یک سیرک استخدام میشم و تا دلت بخواد میخندم.» جیم جواب داد: «عوضی گرفتی دیل. دلقکها محزونند. این مردمند که به آنها میخندند.» (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۸۲)
من فکر میکنم فقط یک جور مردم وجود داره: مردم. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۹۶)
گاهی فکر میکنم که به عنوان یک پدر، خیلی عیب دارم. اما بچهها غیر از من کسی را ندارند. جیم بیش از هر کس به من اعتماد داره و من همیشه طوری زندگی کردهام که بتونم راحت تو چشمهاش نگاه کنم… اگه به یک همچه چیزی تن دربدم صاف و ساده دیگه نمیتونم تو چشمهاش نگاه کنم و آن روز که نتونم تو چشمهاش نگاه کنم، میدونم که جیم را از دست دادهام. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۵۷)
خوب که نگاه کنی، اکثر مردم خوبند، اسکاوت. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۶۷)
مشخصات کتاب
عنوان: کشتن مرغ مینا
نویسنده: هارپر لی
ترجمه: فخرالدین میررمضانی
انتشارات: علمی و فرهنگی
تعداد صفحات: ۳۶۷