توریست مالزی
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
توریرست مالزی – تا پیش از انقلاب صنعتی، بیشتر نیروی کار کشاورزی، دهقانانی بودند که به صورت رعیت یا مستاجر زمینداران بزرگ کار میکردند. یعنی در ازای اجازه استفاده از زمین، بخشی از محصول خود را به شکل اجاره یا بهره به زمیندار میپرداختند. کار تولیدی بیرون از بخش کشاورزی به کارگاههای کوچک محدود میشد که برای تامین نیروی کار مورد نیاز، شاگرد یا کارآموز میپذیرفتند. این کارگران برای مدتی معین، به طور کامل در حمایت استادکار، از جمله خوراک و مسکن بودند. بنابراین در هر دوبخش کشاورزی و صنعت، اربابان، همه جنبههای زندگی و روابط اجتماعی و سیاسی کارگران را کنترل میکردند.
اما انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر سده ۱۸ (میلادی) نظام تولید را از شکل سنتی آن خارج کرد و به نظام سرمایهداری شکلی تازه، به ویژه، شکل تولید کارخانهای داد. پس از چند دهه، انقلاب صنعتی به دیگر بخشهای جهان، از جمله آمریکا گسترش یافت. در نظام سرمایهداری، استادکار (سرمایهدار) به غیر از پرداخت دستمزد تعهد دیگری در زندگی خصوصی و اجتماعی کارگر نداشت. اما سرمایهدار باز هم با مقدار دستمزد پرداختی، زندگی کارگر و توان اجتماعی او را کنترل میکرد. به همین دلیل، کارگران جوامع سرمایهداری برای چندین دهه به کار دشوار و طولانی در شرایط نامساعد، و دریافت دستمزدی مجبور شدند که تنها برای تامین کمینه نیازهای او کفایت میکرد.
رشد اقتصادی سریع کشورهای سرمایهداری در میانه سده ۱۹ (میلادی) به رشد تولید و افزایش نیاز سرمایهداران به نیروی کار بیشتر و در نتیجه، کمبود نسبی عرضه نیروی کار به ویژه در دورههای رونق اقتصادی انجامید. این آگاهی از وابستگی متقابل بین سرمایه و کار در دهههای پایانی سده ۱۹ باعث شد تا کارگران، خواستههایی را برای بهبود شرایط کار، از جمله افزایش دستمزد، قانونمند شدن ساعات کار، محیط بهتر کار، و امنیت شغلی نسبی مطرح کنند و برای رسیدن به خواستها دست به ایجاد اتحادیه یا سندیکاهای کارگری بزنند.
با اینکه در آن هنگام شرایط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی کشورهای غربی به گونهای تغییر یافته بود که بسیاری از این کشورها قوانینی را برای به رسمیت شناختن موجودیت و فعالیت آنها برای مذاکره و چانه زنی با کارفرمایان تصویب کرده بودند اما قدرت مالی و نفوذ سیاسی سرمایهداران در این کشورها به اندازهای بود که در بسیاری موارد، کارفرمایان به سادگی در برابر خواست کارگران مقاومت میکردند و دولتها نیز از آنان پشتیبانی میکردند. در اوایل دهه ۱۸۸۰ (میلادی) اتحادیههای کارگری آمریکا برای تصویب قوانینی به منظور کاهش ساعات از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت بدون کاهش دستمزد تلاش کرد. اما با مخالفت کارفرمایان و دولت مواجه شد و به نتیجه نرسید. در واکنش به تعلل قانونگذاران در تصویب قانون، فدراسیون اتحادیههای صنفی و کارگری آمریکا در نشستی در سال ۱۸۸۴ دو سال به دولت و کارفرمایان مهلت داد تا قانون هشت ساعت کار را به تصویب برسانند و به اجرا بگذارند.
مه ۱۸۸۶ در آمریکا
قرار بود که در ایالات متحده آمریکا از ۱ مه ۱۸۸۶ کاهش ساعات کار به ۸ ساعت در روز، به اجرا درآید. اما با خودداری مقامات از پذیرش این درخواست، در روز ۱ مه ۱۸۸۶ تظاهرات گستردهای در شماری از شهرهای آمریکا برگزارشد که چند روز ادامه داشت. کارگران در گوشه و کنار این آمریکا دست به تظاهرات زدند و در ۱۲۰۰ کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض به ویژه در شیکاگو بیش از دیگر شهرها و نزدیک به ۹۰ هزار تن بود.
در ۴ مه ۱۸۸۶ تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدان هیمارکت جمع شده و از اینجا به حرکت درآمدند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت. یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس دیگر مجروح شدند. این رویداد سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشدهاست ولی نام انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این رخداد، هشت تن به عنوان مسبب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند.
فرماندار ایالت ایلینوی مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد کاهش داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به دیگر کشورها، در گوشه و کنار جهان، مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج ۱ مه، روز جهانی کارگر نام گرفت. چون اعدامشدگان شیکاگو بیشتر آلمانی بودند در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز ۱ مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.
به دنبال این خشونتها مبارزه برای تصویب قانون ۸ ساعت کار در روز برای چند سال با وقفه مواجه شد. اما در ۱ مه ۱۸۹۰ به دعوت اتحادیههای کارگری آمریکا تظاهرات گسترده دیگری صورت گرفت که تا چند سال بعد در همین تاریخ برگزار میشدند.
از اوایل سده ۲۰ (میلادی) با قدرت گرفتن جنبشهای سوسیالیستی در شماری از کشورهای جهان، روز ۱ مه به عنوان روز جهانی کارگر مورد توجه ویژه قرارگرفت.
اما انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر سده ۱۸ (میلادی) نظام تولید را از شکل سنتی آن خارج کرد و به نظام سرمایهداری شکلی تازه، به ویژه، شکل تولید کارخانهای داد. پس از چند دهه، انقلاب صنعتی به دیگر بخشهای جهان، از جمله آمریکا گسترش یافت. در نظام سرمایهداری، استادکار (سرمایهدار) به غیر از پرداخت دستمزد تعهد دیگری در زندگی خصوصی و اجتماعی کارگر نداشت. اما سرمایهدار باز هم با مقدار دستمزد پرداختی، زندگی کارگر و توان اجتماعی او را کنترل میکرد. به همین دلیل، کارگران جوامع سرمایهداری برای چندین دهه به کار دشوار و طولانی در شرایط نامساعد، و دریافت دستمزدی مجبور شدند که تنها برای تامین کمینه نیازهای او کفایت میکرد.
رشد اقتصادی سریع کشورهای سرمایهداری در میانه سده ۱۹ (میلادی) به رشد تولید و افزایش نیاز سرمایهداران به نیروی کار بیشتر و در نتیجه، کمبود نسبی عرضه نیروی کار به ویژه در دورههای رونق اقتصادی انجامید. این آگاهی از وابستگی متقابل بین سرمایه و کار در دهههای پایانی سده ۱۹ باعث شد تا کارگران، خواستههایی را برای بهبود شرایط کار، از جمله افزایش دستمزد، قانونمند شدن ساعات کار، محیط بهتر کار، و امنیت شغلی نسبی مطرح کنند و برای رسیدن به خواستها دست به ایجاد اتحادیه یا سندیکاهای کارگری بزنند.
با اینکه در آن هنگام شرایط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی کشورهای غربی به گونهای تغییر یافته بود که بسیاری از این کشورها قوانینی را برای به رسمیت شناختن موجودیت و فعالیت آنها برای مذاکره و چانه زنی با کارفرمایان تصویب کرده بودند اما قدرت مالی و نفوذ سیاسی سرمایهداران در این کشورها به اندازهای بود که در بسیاری موارد، کارفرمایان به سادگی در برابر خواست کارگران مقاومت میکردند و دولتها نیز از آنان پشتیبانی میکردند. در اوایل دهه ۱۸۸۰ (میلادی) اتحادیههای کارگری آمریکا برای تصویب قوانینی به منظور کاهش ساعات از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت بدون کاهش دستمزد تلاش کرد. اما با مخالفت کارفرمایان و دولت مواجه شد و به نتیجه نرسید. در واکنش به تعلل قانونگذاران در تصویب قانون، فدراسیون اتحادیههای صنفی و کارگری آمریکا در نشستی در سال ۱۸۸۴ دو سال به دولت و کارفرمایان مهلت داد تا قانون هشت ساعت کار را به تصویب برسانند و به اجرا بگذارند.
مه ۱۸۸۶ در آمریکا
قرار بود که در ایالات متحده آمریکا از ۱ مه ۱۸۸۶ کاهش ساعات کار به ۸ ساعت در روز، به اجرا درآید. اما با خودداری مقامات از پذیرش این درخواست، در روز ۱ مه ۱۸۸۶ تظاهرات گستردهای در شماری از شهرهای آمریکا برگزارشد که چند روز ادامه داشت. کارگران در گوشه و کنار این آمریکا دست به تظاهرات زدند و در ۱۲۰۰ کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض به ویژه در شیکاگو بیش از دیگر شهرها و نزدیک به ۹۰ هزار تن بود.
در ۴ مه ۱۸۸۶ تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدان هیمارکت جمع شده و از اینجا به حرکت درآمدند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت. یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس دیگر مجروح شدند. این رویداد سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشدهاست ولی نام انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این رخداد، هشت تن به عنوان مسبب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند.
فرماندار ایالت ایلینوی مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد کاهش داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به دیگر کشورها، در گوشه و کنار جهان، مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج ۱ مه، روز جهانی کارگر نام گرفت. چون اعدامشدگان شیکاگو بیشتر آلمانی بودند در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز ۱ مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.
به دنبال این خشونتها مبارزه برای تصویب قانون ۸ ساعت کار در روز برای چند سال با وقفه مواجه شد. اما در ۱ مه ۱۸۹۰ به دعوت اتحادیههای کارگری آمریکا تظاهرات گسترده دیگری صورت گرفت که تا چند سال بعد در همین تاریخ برگزار میشدند.
از اوایل سده ۲۰ (میلادی) با قدرت گرفتن جنبشهای سوسیالیستی در شماری از کشورهای جهان، روز ۱ مه به عنوان روز جهانی کارگر مورد توجه ویژه قرارگرفت.
