گفت و گو با علیرضا امیرقاسمی مدیر شبکه جهانی تپش

آنچه در پی می آید گفت و گویی با علیرضا امیرقاسمی در مورد ماهیت واقعی ماهواره های فارسی زبان و کارکرد آنها در جامعه ایرانی است.
شبکه های ماهواره ای برای بسیاری از تماشاگران در سراسر جهان، رسانه ای مانند شبکه های متعدد تلویزیون داخلی است. از همین روست که به خصوص در اروپا، به ندرت می توان دیش های ماهواره را روی بام ها یا کنار پنجره ها دید. در ایران اما ماهواره، پدیده ای است که خواه ناخواه با چالش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری پیوند داشته است. پدیده ای که در ابتدا به خاطر وجود محدودیت های مضاعف در شبکه های تلویزیون داخلی، به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت، اما هیچگاه نتوانست جای خالی شبکه های تلویزیونی مرسوم در دیگر کشورها را برای ایرانیان پرکند.

یکی از دلایل این عدم توفیق نیز شاید گسستگی فرهنگی میان این شبکه های فارسی زبان و فرهنگ زنده ی مردم ایران بوده باشد و باز هم شاید به همین خاطر، با آغاز به کار شبکه های ماهواره ای بی بی سی و فارسی۱، آمار بینندگان شبکه های ماهواره ای فارسی زبان دیگر به شدت کاهش یافته است. این دیدگاه، نگاهی از بیرون به موضوع شبکه های ماهواره ای است که بدون دانستن چند و چون کارکرد این شبکه ها و فراز و نشیب های داخلی آنان، قضاوتی یک سویه ارایه خواهد داد.

حضور علیرضا امیرقاسمی، مدیر شبکه جهانی تپش در مالزی فرصتی برای درون کاوی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان بود.  وی از پرکارترین برگزارکنندگان کنسرت ایرانی در خارج از کشور با بیش از ۱۲۰۰ کنسرت بوده و جزو اولین کارگردانان موزیک ویدیو در سال های بعد از انقلاب به شمار می رود. در ساخت برنامه های مناسبتی چون برنامه های نوروزی موفق است و در کارنامه خود برنامه هایی همچون ساخت اولین ویژه برنامه های “ریالتی شو” با بیژن و داریوش اقبالی،«چهره ها»،«آنکات»،«کامیک کان» را دارد.

آنچه در پی می آید گفت و گویی با او در مورد ماهیت واقعی ماهواره های فارسی زبان و کارکرد آنها در جامعه ایرانی است.

از ورودتان به این حرفه و تلقی تان از آن بگویید.

بنام خدا. من از سن ۱۳ سالگی از ایران خارج شدم. مدت کوتاهی در انگلیس بودم، بعد، از آنجا مستقیم به امریکا رفتم و دوران دبیرستان و دانشگاه را در امریکا گذراندم. رشته تحصیلی ام فیلم و سینما است. زمانی که دانشجو بودم این موقعیت را پیدا کردم که کارهایم را از لحاظ ساخت برنامه های ویدیویی شروع کنم و چون علاقه زیادی به نوشتن داشتم در مجله به سردبیری آقای «فرهنگ فرهی» بخش فیلم آن مجله به من محول شد.

در ۱۹ سالگی با تهیه آلبومی کارم را شروع کردم به نام ” همسایه ها ” و به خوانندگی سیاوش که پر فروش ترین آلبوم آن سال شد از طرفی شروع کردم به ساخت موزیک ویدیوهایی که تا آن زمان هنوز در جامعه ایرانی رواج  نداشت. از زمانی که در آمریکا و اروپا، CD به بازار آمد.  من به فکر افتادم که CD را در جامعه خودمان شروع کنم به همین خاطر ۵ تا از CD های قدیمی گوگوش و داریوش را عرضه کردم و به این ترتیب برای اولین بار CD وارد جامعه ایرانی شد.

تاکنون در تولید بیش از ۱۷۰ آلبوم موسیقی ، بیش از ۵۰۰ سی دی و هزاران ساعت برنامه های تلویزیونی فعالیت داشته ام . تهیه ویدیو های نوروزی  که از سال ۱۳۶۹آغازشد، تحولی در جامعه موسیقی ایرانی بوجود آورد بخصوص مردم داخل ایران را بیشتر با هنرمندان خارج از کشور آشنا کرد و این حرکت تاچندین سال ادامه یافت تحت نام تپش یا طنین.

از سال ۲۰۰۰ با آقای جمالی و شب خیز یک شبکه راه اندازی کردیم. بعد از مدتی هم جدا شدیم. از سال ۲۰۰۱ شبکه ماهواره ای تپش جهانی شد که خیلی مورد پسند مردم قرار گرفت. بعدها شبکه تلویزیونی دیگری هم بانام «تی ۲ » به آن اضافه شد.

 شغل اصلی شما چیست؟

دوست دارم یک آرتیست باشم کسی که کار هنری انجام بدهد، نه مدیر تلویزیون و نه بعنوان یک کاسب یا تاجر. همیشه به نوعی می خواهم کاری تهیه کنم که جامعه ایرانی لیاقتش رادارد تا فاصله ما با غرب در این زمینه زیاد نباشد.

 از کار و نوع فعالیتتان راضی هستید؟

فعالیت تولید و تهیه برنامه های هنری راخیلی دوست دارم.  به این بخش از فعالیت هایم خیلی علاقه مندم.  وقتیکه برنامه ای خوب تولید شود برایم لذت بخش است.

چه گروه و قشری از ایرانیان طرفدار و یا بیننده شبکه تلویزیونی شما هستند؟

فکر می کنم  قشر بیدار و هشیار جامعه باشند. آن دسته از بینندگانی که توقع برنامه های بهترین ها را داشته اند و راحت راضی نمی شوند. به نظر من بیننده تپش از شعور بالایی برخوردار است.

به نظر شما محتوای برنامه های شبکه ای تان چطور بوده و هست؟

محتوای اکثر برنامه های ما خانوادگی و اجتماعی است.

 آیا در دبی هنوز فعالیت دارید؟

تنها  تبلیغات و آگهی تلویزیونی از آنها داریم. حدود یکسال و نیم است که کنسرتی را در دبی برگزار نمی کنم . فکر می کنم از این لحاظ دبی دیگر اشباع شده است.

 آیا بحران  و در نتیجه تعطــیلی شبکـــه هــای تلویزیونی گریبانگیر لس آنجلسی ها هم شده است؟

با فرو ریختن بازار تبلیغاتی دبی خیلی از این شبکه ها صدمه دیده اند. حتی آنهایی که این کار را خوب بلدند. چرا که درآمدهای حاصل از این تبلیغات برای شبکه های تلویزیونی قابل توجه بود که قطع شد.

شبکه شما هم دچار بحران شده ؟

شبکه تپش از اواسط  سال ۲۰۰۸ تا اواسط ۲۰۰۹ دچار بحران شدیدی شد بیشتر به علت نبود شریک بنده آقای مسعود جمالی، در نتیجه درتپش تغییرات بزرگی صورت گرفت.

 قرار است که از شبکه تپش بروید؟

تا زمانی که تپش هست اسم من تپش است. فکر نکنم قصد این کار را داشته باشم.

مطلبی که در یکی از جراید داخلی در مورد شما نوشته اند این است که:” امیر قاسمی با آن نگاه موذیانه و چهره ساده اش در فاصله یکسال  یا ورشکست می شود و یا افزایش دارایی پیدا می کند” کدام گزینه را انتخاب می کنید؟

هیچکدام. نه پولدارمی شوم و نه ورشکست.

 فکر می کنید مجری خوبی هستید؟

در مورد خودم نمی توانم اظهار نظر کنم ولی چون مجری خوبی پیدا نکردم مجبورم خودم این کار را انجام دهم. یک مجری، برخورد، نگاه و تیز بینی اش مهم است. از همه مهمتر به روز بودن یک مجری است.

آیا بیشتر برنامه های تولیدی شما در شبکه تپش کپی از برنامه های تلویزیونی امریکایی است؟

همانطور که قبلا  گفتم من تحصیلاتم و رشته فعالیتم  در امریکا بوده، در نتیجه نگاه من بیشترنگاهی غربی است. خیلی وقت ها هم داستان قشنگی دیدم و درست کردم و دیدم که در مارکت های آمریکا هم وجود دارد. یعنی کاملا بر عکس صحبت شما و هیج وقت هم به خاطر این موضوع سراغ کارگردان نرفتم و نگفتم چرا کپی کردی.

 هزینه ی پخش شبکه های ماهواره ای چقدر است؟

یک تلویزیون خوب که بتواند تقریبا همه جا را پوشش بدهد، به طور متوسط حدود ۱۵۰ هزار دلار در ماه هزینه دارد، اما شبکه های تولیدی هزینه بیشتری در بر دارند. شبکه ی ما حدودا ۷۰ درصد برنامه تولیدی دارد. در نتیجه هزینه بیشتری داریم. هزینه هر دو شبکه ما مبلغی بین ۲۵۰ هزار تا ۳۰۰ هزار دلار در ماه است.

 به نظر شما ویژگی یک شبکه خوب تلویزیونی چیست؟

تنوع در برنامه ها، تنها عاملی که برنامه های تلویزیونی را پر بیننده وجذاب می کند متنوع بودن برنامه های آن است.

 تاکنون نظر سنجی از برنامه هایتان انجام داده اید؟

به آن صورت علمی و آماری خیر ولی نظر سنجی ما همان طرفداران برنامه های ما هستند که همیشه به ما لطف و محبت دارند.

آیا وبلاگ دارید؟

خیر. آنهایی که موجود است بنام من زده اند اما متعلق به من نیست. البته در فیس بوک فعالیت دارم.

بنظر شما جامعه ایرانی در لس آنجلس چگونه اند؟

خیلی خوب. من که از آنها راضی هستم و مشکلی با آنان ندارم.

آیا برنامه های دیگر شبکه های فارسی زبان را نگاه می کنید؟

متاسفانه بعلت ضیق وقت به هیچ وجه نمی توانم ببینم مگر برنامه خوبی باشد و دوستانم برایم ضبط کنند. البته نا گفته نماند برنامه های خارجی را آنهایی را که دوست دارم دنبال می کنم و می بینم.

سرگرمی و علایق علیرضا امیر قاسمی چیست؟

ورزش و سینما. در ورزش فوتبال آمریکایی و بسکتبال آمریکایی. در زمینه موسیقی کار خوب را می پسندم ولی آهنگ زندگی ام آهنگ “دستای تو” داریوش است. تو رنگ ها بیشتر رنگ های شاد را دوست دارم ولی رنگ آبی را خیلی بیشتردوست دارم.

موسیقی سنتی هم گوش می دهید؟

بله بخصوص گروه «شمس» به سرپرستی آقای پور ناظری را خیلی می پسندم بنظرم تحولی در موسیقی سنتی ما بوجود آورده اند.

گروه های همای، مستان و دستان را دوست دارم .کارهای سالار عقیلی و آقای ناظری هم شنیدنی است.کارهای آقای شجریان را هم به تازگی دارم کم کم متوجه می شوم .

چه تفاوتی بین هنرمندان داخل و خارج از کشور می بینید؟

بعضی از هنرمندان داخل کشور تحت تاثیر هنرمندان لس آنجلسی قرار دارند. یک سری موسیقی دیگرهم در ایران باب شده مثل کارهای آقایان بنیامین و خواجه امیری که کمی شکل و فرم اش عوض شده، ولی در ماهیت باز هم برمی گردد به فرم  های قدیمی سردمداران پاپ ایرانی، مثل کارهای فرید زلاند و بابک بیات و غیره. از لحاظ اشعار باز همین مطلب صدق می کند، حتی اشعاری که جدیدا برای خوانندگانی مثل داریوش  یا سیاوش قمیشی از ایران سروده می شود، همان ادامه و تکرار سروده های جنتی ها و قنبری ها است. فضای کار همان است. موسیقی پاپ ما تحت تاثیر موسیقی غرب است، مگر اینکه شش و هشت باشد. من فرقی نمی بینم بین کارهای داخل کشور و کارهای خارج از کشور. تنها تفاوت کلام است و محیط، وگرنه بدنه و ساختمان یکی است.

می گویند  فضای لس آنجلس فضایی است که همه برای هم می زنند، چه از لحاظ کاری و چه از لحاظ مالی. تا چه حد این مطلب درست است؟

شما می گویید مالزی، کشور لبخند است، لس آنجلس هم شهر فرشته ها است. هر جا که فرشته و لبخند باشد، این فضا وجود دارد و اگر می خواهید بگویید که شهر فرشته ها برای همدیگر می زنند کشور لبخندهای شما بدتر است. به نظر من آنجا حرفه ای است. بنابر این در بازی حرفه ای هر چه که مربیان تصمیم بگیرند بازیکنان اجرا می کنند. من فکر می کنم اسم لس آنجلس این طوری است، ولی تورنتو را من خیلی فجیع تر دیدم. اینجا هم همین طوراست. اینجا چند دستگی بسیار زیادی به چشم می خورد. ایرانیان مالزی، تجربه زندگی در غربت را ندارند. من اینجا آن شکل و فرم طبقه متوسط ایرانی را ندیدم. یا بالا بودند یا پایین. این مشکل به وجود می آورد. دوم این که رسانه های نوشتاری آن رابطه ای با هم ندارند. یعنی یک گروه پیوسته و هم بسته ای نیستند. هر کس ساز خودش را می زند. جامعه ای که رسانه اش با هم یکی نباشد و سردمداران آن نتوانند با هم بسازند، مطمئنا چند دسته گی در آن به وجود می آید.

در سفر به مالزی نیز انگیزه ی حرفه ای داشته اید؟

از مدت ها پیش دوستان از من می خواستند که به مالزی  بیایم، ولی متاسفانه وقتش را نداشتم. کنسرت دوستم آقای داریوش اقبالی بهانه ای شد که بیایم به مالزی و با ایرانیان در اینجا آشنا شوم. علت سفرم آشنا شدن با مالزی و ایرانیان مالزی است.  البته در آینده و با همکاری بعضی از دوستان خیلی مایلم حرکتی در زمینه حیطه کاری ام در مالزی انجام دهم. اگر بپرسید چه کاری، راستش هنوز تصمیمی نگرفته ام.

در برگزاری کنسرت، چه موانع و مشکلاتی در سر راه شما قرار دارد؟

برای من با توجه به سابقه طولانی در برگزاری کنسرت، موانعی وجود ندارد، مگر عدم همکاری موردی هنرمندان با یکدیگر. نسل جدید هنرمندانی که در ایران هستند، بسیار بدتر از نسلی است که در آمریکا حضور دارد. در جامعه ما یک عقب افتادگی وجود دارد که نمی توانند با هم همکاری کنند.

فکر می کنید که مالزی بازار خوبی در زمینه فعالیت شما باشد؟

بله یقینا همینطوراست. در زمینه فعالیت های من، بازار خوبی در اینجا وجود دارد . اگر به هر کار هنری صرفا با دید پول در آوردن نگاه کنید ، موفقیت آمیز نیست. در وهله اول یک کار هنری خوب ارایه شود و مورد پسند و علاقه اکثریت قرار بگیرد آنوقت در آمد زا هم می تواند باشد. متاسفانه در زمینه برنامه های هنری بخصوص هنر موسیقی برخورد درستی تاکنون در مالزی صورت نپذیرفته است.بنظر بنده ایرانیان مقیم مالزی تشنه دیدن برنامه های رسانه ای فارسی هستند.جای خالی برنامه های تلویزیونی واقعا حس می شود.کنسرت ها و برنامه های هنری به آن شکل و فرمی که باید اجرا شود متاسفانه اجرا و برگزار نمی شود.کنسرت باید فضای کنسرت را داشته باشد. فکر می کنم درمالزی ، ایرانیان مقیم مالزی ظرفیت و قابلیت و لیاقت برگزاری برنامه های هنری بهتری را دارند. البته این حرکت مستلزم تشکیل یک گروه خوب و مجرب است. تا زمانی که این گروه تشکل پیدا نکند، من قصد کاری را در اینجا ندارم مگر ایرانیانی که در اینجا  خوشنام و معتبر هستند و من بتوانم از تجربیات آنان استفاده کنم و بالعکس من هم تجربیات خودم را در اختیار آنان قرار دهم آنگاه با کمک و همدلی می توان کاری قشنگ ارایه داد.

می گویند هر ازگاهی جنجال به پا می کنید، آن هم تعمدی؟

خیلی این جمله را دوست دارم. کار رسانه ها و تلویزیون ها همین است که هر از چند گاهی تحول و جنجالی بوجود بیاورند. من از راکد و تکراری بودن برنامه ها بیزار هستم، ولی هیچگاه نخواستم باعث رنجش کسی شوم. ما باید تمرین کنیم که بتوانیم حرفمان را بزنیم و سانسورها را از خودمان دور کنیم.

حرف آخر علیرضا امیر قاسمی؟

هیچ زمانی در زندگیم فکر نمی کردم که به این موقعیت برسم و خدا را همیشه شاکرم بخاطر این که در جایگاهی مرا قرار داد که دوست دارم. برایم باور کردنی نیست. از همه کسانی که مرا در این راه کمک و یاری کردند سپاسگزارم چون تنهایی نمی توانستم به جایی برسم. خوشحالم از اینکه اسمی بنام امیر قاسمی وجود دارد که در اکثر خانه ها به عناوینی  و به دلایلی از آن یاد و صحبت می شود. دنیا به سوی جهانی شدن پیش می رود و ما هم بخشی از این دنیا هستیم. ما باید امروزی بیندیشیم و به طرز فکرمان تاملی داشته باشیم.

پاسخی ارسال کنید

*

*

هجده − 13 =

آخرین اخبار

زیر آسمان کوالالامپور

^
error: Content is protected !!