توریست مالزی
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
توریست مالزی – اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامی با جمعیتی حدود ۲۴۲ میلیون نفر است و ۹۰ درصد این جمعیت را مسلمانان، ۸ درصد مسیحی و ۲ درصد را هندو و بودیسم تشکیل میدهند.
به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه خبری الجزیره، مجمعالجزایر مالایی نام گروه بزرگی از جزیرهها در جنوب شرقی آسیا، بین هند و چین و استرالیاست. این مجمعالجزایر بزرگترین گروه از جزیرهها در جهان است و بیش از ۱۳ هزار جزیره از اندونزی و در حدود ۷ هزار جزیره از فیلیپین را شامل میشود. در محل، این منطقه را بیشتر با نام «هند شرقی» مینامند.
اسلام از قرن چهارم هجری قمری به اندونزی وارد و در قرن ۶ به وسیله تجار هندی به شکل بسیار وسیعی منتشر شد. بیشتر مسلمانان این کشور سنی شافعیمذهب و بقیه شیعه، حنفی، حنبلی، مالکی، زیدی و علوی هستند. این کشور دارای ۵۵۰ هزار مسجد است.
اسلام پس از تثبیت در حجاز به واسطه فتوحات اسلامی در دیگر نواحی جهان گسترش یافت، اما این امر در جنوب شرق آسیا به ویژه در اندونزی به گونهای دیگر بوده است؛ زیرا اولاً ورود اسلام نه به واسطه فتوحات اسلامی بلکه به دلیل حضور بازرگانان مسلمان هند و ایرانی در جزایر سوماترا و جاوه بوده است. ثانیاً اسلام نه در قرون نخستین اسلامی بلکه در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم میلادی در این منطقه نفوذ پیدا کرد.
اندونزی و مجمع الجزایر مالایی و در قلب آن مالزی کنونی، شاهد سفر گروهی از جهانگردان سرشناس و بزرگ مانند ابن بطوطه و مارکوپولو بوده است؛ اما غیرممکن است که دقیقاً با تاریخ واقعی ورود دین اسلام به مالایی و اندونزی آشنا شویم، زیرا مورخان مسلمان و غیرمسلمان، تقریباً اتفاق نظر دارند که عربهایی که با کشورهای خاور دور تجارت میکردند، تجارت را از سالهای آغازین تاریخ اسلام آغاز کردهاند که قدمت آن به قرن دوم هجری/هشتم میلادی باز میگردد؛ این بازرگانان بیشترین نقش را ایفا کردهاند.
همانطور که «توماس آرنولد» خاورشناس بزرگ بریتانیایی در کتاب «دعوت به اسلام» نوشته است، تجارت کشورهای عربی با چین از مسیر سریلانکا، در آغاز قرن هفتم میلادی با رواج بسیاری روبهرو شد، حتی بازرگانان عرب در اواسط قرن هشتم میلادی در گروههای بسیار پرجمعیت در کانتون اقامت داشتند و در فاصله زمانی بین قرنهای دهم تا پانزدهم میلادی تا زمان ورود پرتغالیها، این اعراب اساتید بلامنازع تجارت با شرق به حساب میآمدند. به همین جهت میتوانیم ادعا کنیم که آنها حتما مستعمرات تجاری خود را در برخی از مجمعالجزایر مالایی ایجاد کرده بودند.
منابع تاریخی مطالب مهمی در مورد اعراب جنوب و عمانیها و نقش بزرگی که آنها در گسترش اسلام در قرن اول هجری تا ورود پرتغالیها در قرن دهم هجری داشتند، در اختیار ما قرار میدهد. این دریانوردان، بازرگانان و عمانیها به مدت هزار سال نقش رهبری مطلق را در اقیانوس هند ایفا کردند، اما موضوع به مهاجرت گسترده طیف وسیعی از یمنیهای مسلمان به بسیاری از مناطق مجمع الجزایر مالایی، تغییر یافت، به طوری که آنها توانستند حکومتهای مستقلی در جزیره جاوه، مانند حکومت سیاک، حکومت پونتیاک و حکومت آچه تأسیس کنند.
یکی از بارزترین مسائلی که منجر به اسلامی شدن اندونزی شد، ازدواج این بازرگانان، عمانیها و دیگر مسلمانان با زنانی از سواحل هند جنوبی و دیگر زنان اهل جاوه بود. ازدواج پادشاه جاوه مرکزی در قرن دوازدهم میلادی با یک شاهزاده خانم مسلمان نیز داستان مفصلی داشت. این شاهزاده خانم شرط کرد که پادشاه باید قبل از ازدواج با او مسلمان شود، بنابراین پادشاه به دین اسلام گروید و مسلمان شدن او سرآغاز تأسیس دوره جدید اسلامی در این منطقه بود و بدین ترتیب دین اسلام در جاوه مرکزی گسترش یافت و امیرنشینهای کوچک اسلامی تشکیل شدند، سپس در سال ۱۵۱۱ میلادی، یعنی چند ماه قبل از اشغال این جزایر به وسیله پرتغالیها، این امیرنشینها متحد شدند.
توماس آرنولد میگوید: بازرگانان و مهاجران مسلمان عرب و هندی عقیده داشتند که «مؤثرترین راه برای ورود دین اسلام به این کشورها پذیرش زبان مردم آن کشورها و بسیاری از آداب و رسوم ساکنان آنها و ازدواج با زنانشان بوده است و آنها در نهایت موفق شدند خود را در زمره رهبرانی قرار دهند که معتبرترین موقعیت در این کشورها را به خود اختصاص دادهاند؛ این مسلمانان با وحدت خود به سوی مهارت و هماهنگی بیشتری از مردم آن کشورها پیش میرفتند.» هدف نهایی این وحدت در میان مهاجران مسلمان در آن زمان، دعوت به دین اسلام و گسترش آن در بین طبقات اجتماعی بود.
به نظر میرسد که این تلاشهای جمعی از طریق یک شیخ عرب به نام عبدالله العارف و شاگردش شیخ برهانالدین سازماندهی شده بود؛ این فرد پرچم اسلام را در مناطق پادشاهی آچه، در شمال سوماترا حمل میکرد. در اواسط قرن یازدهم میلادی/ ششم هجری، ابتدا شیخالعارف در مناطق داخلی، و سپس شاگرد او برهانالدین در مناطق ساحلی، به طور قابل توجهی برای گسترش عقاید اسلامی تلاش کردند. مارکو پولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی، که در سال ۱۲۹۲ میلادی پنج ماه را در ساحل شمال سوماترا گذراند، اشاره میکند که دریافته است پادشاهی کوچک «برلاک» در گوشه شمال شرقی جزیره، مسلمان است. زیرا بازرگانان عرب، به دلیل تردد مکرر آنها در قرن هشتم میلادی، دین اسلام را به این جزیره وارد کردند.
برخی اخبار تاریخی حاکی از آن است که «سامدرا» پادشاه منطقه مراسیلو در جاوه نیز یکی دیگر از افرادی بود که به دست گروهی از مبلغین مسلمان شد. این گروه از سوی یکی از اشراف مکه در قرن دوازدهم میلادی به سرپرستی فردی به نام شیخ اسماعیل به آن منطقه اعزام شده بودند. این امر باعث گسترش اسلام در مناطق جدید جنوب هند و دیگر مناطق تنگه مالاکا در جنوب شرقی آسیا شد. پادشاه مذکور پس از مسلمان شدن، لقب جدید «پادشاه صالح» را دریافت کرد و با دختر پادشاه «برلاک» که در مجاورت آنجا قرار داشت، ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر شد که پسر بزرگتر پادشاه «الظاهر» بود.
ابن بطوطه، مشهورترین جهانگرد مراکشی حدود سال ۷۴۳ هجری قمری/ ۱۳۴۵ میلادی، از این مناطق بازدید کرد و پادشاه الظاهر، پسر پادشاه صالح، حاکم جاوه، را ملاقات کرد. ابن بطوطه میگوید: «او از پادشاهان با فضیلت و سخاوتمند است. شافعیمذهب و دوستدار فقیهانی است که در مجلس قرائت قرآن و سخنرانی او حضور مییابند. او بسیار جهاد و مبارزه میکند، متواضع و فروتن است و با پای پیاده به نماز جمعه میرود. مردم این کشور شافعیمذهب نیز دوستدار جهاد هستند و داوطلبانه همراه با پادشاه به جهاد میروند.»
این توصیف ابن بطوطه بدین معناست که نسل اول مردم این کشور به طور داوطلبانه و به کمک مبلغان مسلمان تاجر، عرب، هندی یا پاکستانی به اسلام گرویدند، اما وظیفه گسترش اسلام در اندونزی و مالزی که در همسایگی یکدیگر قرار دارند، بر عهده نسل دوم آنها قرار داده شد. آنها پیرو مذهب شافعی بودند و این امر تأکیدی بر آن است که این مسلمانان اهل سنت تأثیر بسیاری در نشر اسلام در مجمعالجزایر مالایی و در قلب آن، اندونزی و مالزی کنونی داشتهاند.
از طریق سفرنامه ابن بطوطه همچنین درمییابیم که روابط میان سوماترا، که اسلام در آن با تبلیغ بازرگانان و فتوحات تازه مسلمانان گسترش یافته بود، با کشورهای اسلامی همسایه در حال تعمیق و گسترش بود، بهویژه با وجود پادشاهان مسلمان در هند و اعراب در یمن، عمان و عربستان.
آرنولد اظهار میکند که موج گسترش اسلام با اشغال این مناطق به وسیله هلندیها در قرن شانزدهم میلادی فروکش نکرد. او میگوید: «اسلام به روش مسالمتآمیز شروع به گسترش کرد، به ویژه با تلاشهای مشتاقانه کارکنان حکومت جدید، که همه از ساکنان مسلمان مالایی بودند، و از طریق نفوذ بازرگانانی که در سراسر کشور رفت و آمد داشتند.»
دین اسلام در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی از مناطق جاوه و مالایی شروع به گسترش یافت. اکنون کشور اندونزی یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی شمرده میشود که دارای حدود ۲۴۰ میلیون نفر جمعیت است.
به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه خبری الجزیره، مجمعالجزایر مالایی نام گروه بزرگی از جزیرهها در جنوب شرقی آسیا، بین هند و چین و استرالیاست. این مجمعالجزایر بزرگترین گروه از جزیرهها در جهان است و بیش از ۱۳ هزار جزیره از اندونزی و در حدود ۷ هزار جزیره از فیلیپین را شامل میشود. در محل، این منطقه را بیشتر با نام «هند شرقی» مینامند.
اسلام از قرن چهارم هجری قمری به اندونزی وارد و در قرن ۶ به وسیله تجار هندی به شکل بسیار وسیعی منتشر شد. بیشتر مسلمانان این کشور سنی شافعیمذهب و بقیه شیعه، حنفی، حنبلی، مالکی، زیدی و علوی هستند. این کشور دارای ۵۵۰ هزار مسجد است.
اسلام پس از تثبیت در حجاز به واسطه فتوحات اسلامی در دیگر نواحی جهان گسترش یافت، اما این امر در جنوب شرق آسیا به ویژه در اندونزی به گونهای دیگر بوده است؛ زیرا اولاً ورود اسلام نه به واسطه فتوحات اسلامی بلکه به دلیل حضور بازرگانان مسلمان هند و ایرانی در جزایر سوماترا و جاوه بوده است. ثانیاً اسلام نه در قرون نخستین اسلامی بلکه در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم میلادی در این منطقه نفوذ پیدا کرد.
اندونزی و مجمع الجزایر مالایی و در قلب آن مالزی کنونی، شاهد سفر گروهی از جهانگردان سرشناس و بزرگ مانند ابن بطوطه و مارکوپولو بوده است؛ اما غیرممکن است که دقیقاً با تاریخ واقعی ورود دین اسلام به مالایی و اندونزی آشنا شویم، زیرا مورخان مسلمان و غیرمسلمان، تقریباً اتفاق نظر دارند که عربهایی که با کشورهای خاور دور تجارت میکردند، تجارت را از سالهای آغازین تاریخ اسلام آغاز کردهاند که قدمت آن به قرن دوم هجری/هشتم میلادی باز میگردد؛ این بازرگانان بیشترین نقش را ایفا کردهاند.
همانطور که «توماس آرنولد» خاورشناس بزرگ بریتانیایی در کتاب «دعوت به اسلام» نوشته است، تجارت کشورهای عربی با چین از مسیر سریلانکا، در آغاز قرن هفتم میلادی با رواج بسیاری روبهرو شد، حتی بازرگانان عرب در اواسط قرن هشتم میلادی در گروههای بسیار پرجمعیت در کانتون اقامت داشتند و در فاصله زمانی بین قرنهای دهم تا پانزدهم میلادی تا زمان ورود پرتغالیها، این اعراب اساتید بلامنازع تجارت با شرق به حساب میآمدند. به همین جهت میتوانیم ادعا کنیم که آنها حتما مستعمرات تجاری خود را در برخی از مجمعالجزایر مالایی ایجاد کرده بودند.
منابع تاریخی مطالب مهمی در مورد اعراب جنوب و عمانیها و نقش بزرگی که آنها در گسترش اسلام در قرن اول هجری تا ورود پرتغالیها در قرن دهم هجری داشتند، در اختیار ما قرار میدهد. این دریانوردان، بازرگانان و عمانیها به مدت هزار سال نقش رهبری مطلق را در اقیانوس هند ایفا کردند، اما موضوع به مهاجرت گسترده طیف وسیعی از یمنیهای مسلمان به بسیاری از مناطق مجمع الجزایر مالایی، تغییر یافت، به طوری که آنها توانستند حکومتهای مستقلی در جزیره جاوه، مانند حکومت سیاک، حکومت پونتیاک و حکومت آچه تأسیس کنند.
یکی از بارزترین مسائلی که منجر به اسلامی شدن اندونزی شد، ازدواج این بازرگانان، عمانیها و دیگر مسلمانان با زنانی از سواحل هند جنوبی و دیگر زنان اهل جاوه بود. ازدواج پادشاه جاوه مرکزی در قرن دوازدهم میلادی با یک شاهزاده خانم مسلمان نیز داستان مفصلی داشت. این شاهزاده خانم شرط کرد که پادشاه باید قبل از ازدواج با او مسلمان شود، بنابراین پادشاه به دین اسلام گروید و مسلمان شدن او سرآغاز تأسیس دوره جدید اسلامی در این منطقه بود و بدین ترتیب دین اسلام در جاوه مرکزی گسترش یافت و امیرنشینهای کوچک اسلامی تشکیل شدند، سپس در سال ۱۵۱۱ میلادی، یعنی چند ماه قبل از اشغال این جزایر به وسیله پرتغالیها، این امیرنشینها متحد شدند.
توماس آرنولد میگوید: بازرگانان و مهاجران مسلمان عرب و هندی عقیده داشتند که «مؤثرترین راه برای ورود دین اسلام به این کشورها پذیرش زبان مردم آن کشورها و بسیاری از آداب و رسوم ساکنان آنها و ازدواج با زنانشان بوده است و آنها در نهایت موفق شدند خود را در زمره رهبرانی قرار دهند که معتبرترین موقعیت در این کشورها را به خود اختصاص دادهاند؛ این مسلمانان با وحدت خود به سوی مهارت و هماهنگی بیشتری از مردم آن کشورها پیش میرفتند.» هدف نهایی این وحدت در میان مهاجران مسلمان در آن زمان، دعوت به دین اسلام و گسترش آن در بین طبقات اجتماعی بود.
به نظر میرسد که این تلاشهای جمعی از طریق یک شیخ عرب به نام عبدالله العارف و شاگردش شیخ برهانالدین سازماندهی شده بود؛ این فرد پرچم اسلام را در مناطق پادشاهی آچه، در شمال سوماترا حمل میکرد. در اواسط قرن یازدهم میلادی/ ششم هجری، ابتدا شیخالعارف در مناطق داخلی، و سپس شاگرد او برهانالدین در مناطق ساحلی، به طور قابل توجهی برای گسترش عقاید اسلامی تلاش کردند. مارکو پولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی، که در سال ۱۲۹۲ میلادی پنج ماه را در ساحل شمال سوماترا گذراند، اشاره میکند که دریافته است پادشاهی کوچک «برلاک» در گوشه شمال شرقی جزیره، مسلمان است. زیرا بازرگانان عرب، به دلیل تردد مکرر آنها در قرن هشتم میلادی، دین اسلام را به این جزیره وارد کردند.
برخی اخبار تاریخی حاکی از آن است که «سامدرا» پادشاه منطقه مراسیلو در جاوه نیز یکی دیگر از افرادی بود که به دست گروهی از مبلغین مسلمان شد. این گروه از سوی یکی از اشراف مکه در قرن دوازدهم میلادی به سرپرستی فردی به نام شیخ اسماعیل به آن منطقه اعزام شده بودند. این امر باعث گسترش اسلام در مناطق جدید جنوب هند و دیگر مناطق تنگه مالاکا در جنوب شرقی آسیا شد. پادشاه مذکور پس از مسلمان شدن، لقب جدید «پادشاه صالح» را دریافت کرد و با دختر پادشاه «برلاک» که در مجاورت آنجا قرار داشت، ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر شد که پسر بزرگتر پادشاه «الظاهر» بود.
ابن بطوطه، مشهورترین جهانگرد مراکشی حدود سال ۷۴۳ هجری قمری/ ۱۳۴۵ میلادی، از این مناطق بازدید کرد و پادشاه الظاهر، پسر پادشاه صالح، حاکم جاوه، را ملاقات کرد. ابن بطوطه میگوید: «او از پادشاهان با فضیلت و سخاوتمند است. شافعیمذهب و دوستدار فقیهانی است که در مجلس قرائت قرآن و سخنرانی او حضور مییابند. او بسیار جهاد و مبارزه میکند، متواضع و فروتن است و با پای پیاده به نماز جمعه میرود. مردم این کشور شافعیمذهب نیز دوستدار جهاد هستند و داوطلبانه همراه با پادشاه به جهاد میروند.»
این توصیف ابن بطوطه بدین معناست که نسل اول مردم این کشور به طور داوطلبانه و به کمک مبلغان مسلمان تاجر، عرب، هندی یا پاکستانی به اسلام گرویدند، اما وظیفه گسترش اسلام در اندونزی و مالزی که در همسایگی یکدیگر قرار دارند، بر عهده نسل دوم آنها قرار داده شد. آنها پیرو مذهب شافعی بودند و این امر تأکیدی بر آن است که این مسلمانان اهل سنت تأثیر بسیاری در نشر اسلام در مجمعالجزایر مالایی و در قلب آن، اندونزی و مالزی کنونی داشتهاند.
از طریق سفرنامه ابن بطوطه همچنین درمییابیم که روابط میان سوماترا، که اسلام در آن با تبلیغ بازرگانان و فتوحات تازه مسلمانان گسترش یافته بود، با کشورهای اسلامی همسایه در حال تعمیق و گسترش بود، بهویژه با وجود پادشاهان مسلمان در هند و اعراب در یمن، عمان و عربستان.
آرنولد اظهار میکند که موج گسترش اسلام با اشغال این مناطق به وسیله هلندیها در قرن شانزدهم میلادی فروکش نکرد. او میگوید: «اسلام به روش مسالمتآمیز شروع به گسترش کرد، به ویژه با تلاشهای مشتاقانه کارکنان حکومت جدید، که همه از ساکنان مسلمان مالایی بودند، و از طریق نفوذ بازرگانانی که در سراسر کشور رفت و آمد داشتند.»
دین اسلام در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی از مناطق جاوه و مالایی شروع به گسترش یافت. اکنون کشور اندونزی یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی شمرده میشود که دارای حدود ۲۴۰ میلیون نفر جمعیت است.