توریست مالزی
۳ آذر ۱۴۰۳
توریست مالزی – به گفته وزیر علوم ایران، ۲۵ درصد اساتید دانشگاههای کشور طی سالهای اخیر مهاجرت کردهاند. حسین سیمایی صراف میگوید، با توجه به تفاوت حقوق فاحش بین ایران و کشورهای همسایه اساتید ایران انگیزهای برای ماندن ندارند.
به گزارش دویچه وله، حسین سیمایی صراف، وزیر علوم ایران از خروج شمار زیادی از اساتید دانشگاههای کشور خبر داد. سیمایی صراف اعلام کرد: «طی چند سال گذشته ۲۵ درصد از اساتید دانشگاهها کشور را ترک کردهاند. این آمار نگرانکننده است؛ چرا که جایگزینی افراد با سطح علمی پایینتر، کیفیت دانشگاهها را کاهش داده و روند نزول علمی را تسریع میکند.»
او با اشاره به دلایل اقتصادی این مهاجرتها پایین بودن حقوق اساتید ایرانی در مقایسه با کشورهای همسایه را یکی از عوامل این ماجرا دانست و افزود: «در حالی که درآمد اساتید در این کشورها بین ۴ تا ۷ هزار دلار است، حقوق استاد تمام در ایران با ۵۰ پایه به سختی به هزار دلار میرسد.» به گفته او، اساتید جوانی که تنها ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار دریافت میکنند، انگیزه بیشتری برای مهاجرت دارند.
اقدامات وزارت علوم برای کاهش مهاجرت
علی شمسیپور، سخنگوی وزارت علوم، از برنامههای این وزارتخانه برای کاهش مهاجرت اساتید خبر داد. وی اظهار داشت: «گرنتهای مالی ویژهای برای اساتید جدید و اساتید برتر در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، طی یک ماه آینده گرنتهای کلی به تمامی اساتید اختصاص داده خواهد شد. همچنین تجهیزات آزمایشگاهی و کمبودهای دانشگاهی نیز در اولویت تأمین قرار دارند.» او هدف این اقدامات را “افزایش انگیزه اساتید برای ماندن در کشور و بهبود شرایط شغلی آنها” عنوان کرد.
این وعدهها در حالی مطرح میشود که پیشتر، محمدرضا هرمزینژاد، مدیر امور پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف در مورد دلایل عدم رشد رتبه دانشگاه شریف در رتبهبندی بینالمللی به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «اساتیدی که از دانشگاه صنعتی شریف مهاجرت دائم یا موقت میکنند، افرادی بسیار فعال از نظر پژوهشی به شمار میروند؛ چرا که کشورهای خارجی اساتید درجه دوم و سوم را استخدام نمیکنند و دنبال استخدام نخبگان هستند.»
مهاجرت پزشکان؛ بحران موازی در بخش درمان
در حالی که مهاجرت اساتید دانشگاهی آینده علمی کشور را تهدید میکند، بخش درمان نیز با چالشهای مشابهی روبروست. بر اساس آمار ایرنا، نسبت پزشک به هزار نفر جمعیت در ایران ۱.۵ است، در حالی که میانگین جهانی این رقم ۳.۵ است.
ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران، اعلام کرد که در سه سال گذشته بین ۱۰ تا ۱۲ هزار پزشک از کشور مهاجرت کردهاند. او گفت: «بسیاری از پزشکان جوان به دلیل مشکلات مالی، ناتوانی در تأمین مسکن و کاهش انگیزه شغلی، کشور را ترک کردهاند.» بحران مهاجرت اساتید دانشگاهی و پزشکان، ناشی از عوامل اقتصادی و ساختاری، تهدیدی جدی برای زیرساختهای علمی و درمانی کشور است که بدون اصلاح ساختارهای حمایتی و معیشتی، این روند مهاجرت ادامه خواهد داشت و پیامدهای جبرانناپذیری برای آموزش عالی و خدمات درمانی کشور به بار خواهد آورد.
مهاجرت یا فرار از نامیدی؟
پیش از این نیز، علی ربیعی، دستیار اجتماعی مسعود پزشکیان، از کاهش سن تمایل به مهاجرت ایرانیان به کمتر از ۱۸ سال خبر داده و گفته بود: «برای نسل جدید، مهاجرت به یک راه فرار تبدیل شده است.» ربیعی در نشست بررسی آثار مهاجرت بر کسبوکارها هشدار داده بود که طی دهه گذشته، مسئله مهاجرت به یکی از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. او تأکید کرده بود که دلایل گرایش نسل جدید به مهاجرت با نسلهای گذشته تفاوت دارد.
وی افزوده بود: «تا کنون، میزان مهاجرت یا انکار میشد یا بهعنوان نتیجه توطئه تلقی میگردید. در برخی موارد نیز نگرانیها نسبت به این بحران، بهطور منفعلانه مطرح شده است. متأسفانه حتی در مهمترین نهادهای سیاسی کشور نیز توجه جدی به این معضل نشده است.»
به گزارش دویچه وله، حسین سیمایی صراف، وزیر علوم ایران از خروج شمار زیادی از اساتید دانشگاههای کشور خبر داد. سیمایی صراف اعلام کرد: «طی چند سال گذشته ۲۵ درصد از اساتید دانشگاهها کشور را ترک کردهاند. این آمار نگرانکننده است؛ چرا که جایگزینی افراد با سطح علمی پایینتر، کیفیت دانشگاهها را کاهش داده و روند نزول علمی را تسریع میکند.»
او با اشاره به دلایل اقتصادی این مهاجرتها پایین بودن حقوق اساتید ایرانی در مقایسه با کشورهای همسایه را یکی از عوامل این ماجرا دانست و افزود: «در حالی که درآمد اساتید در این کشورها بین ۴ تا ۷ هزار دلار است، حقوق استاد تمام در ایران با ۵۰ پایه به سختی به هزار دلار میرسد.» به گفته او، اساتید جوانی که تنها ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار دریافت میکنند، انگیزه بیشتری برای مهاجرت دارند.
اقدامات وزارت علوم برای کاهش مهاجرت
علی شمسیپور، سخنگوی وزارت علوم، از برنامههای این وزارتخانه برای کاهش مهاجرت اساتید خبر داد. وی اظهار داشت: «گرنتهای مالی ویژهای برای اساتید جدید و اساتید برتر در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، طی یک ماه آینده گرنتهای کلی به تمامی اساتید اختصاص داده خواهد شد. همچنین تجهیزات آزمایشگاهی و کمبودهای دانشگاهی نیز در اولویت تأمین قرار دارند.» او هدف این اقدامات را “افزایش انگیزه اساتید برای ماندن در کشور و بهبود شرایط شغلی آنها” عنوان کرد.
این وعدهها در حالی مطرح میشود که پیشتر، محمدرضا هرمزینژاد، مدیر امور پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف در مورد دلایل عدم رشد رتبه دانشگاه شریف در رتبهبندی بینالمللی به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «اساتیدی که از دانشگاه صنعتی شریف مهاجرت دائم یا موقت میکنند، افرادی بسیار فعال از نظر پژوهشی به شمار میروند؛ چرا که کشورهای خارجی اساتید درجه دوم و سوم را استخدام نمیکنند و دنبال استخدام نخبگان هستند.»
مهاجرت پزشکان؛ بحران موازی در بخش درمان
در حالی که مهاجرت اساتید دانشگاهی آینده علمی کشور را تهدید میکند، بخش درمان نیز با چالشهای مشابهی روبروست. بر اساس آمار ایرنا، نسبت پزشک به هزار نفر جمعیت در ایران ۱.۵ است، در حالی که میانگین جهانی این رقم ۳.۵ است.
ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران، اعلام کرد که در سه سال گذشته بین ۱۰ تا ۱۲ هزار پزشک از کشور مهاجرت کردهاند. او گفت: «بسیاری از پزشکان جوان به دلیل مشکلات مالی، ناتوانی در تأمین مسکن و کاهش انگیزه شغلی، کشور را ترک کردهاند.» بحران مهاجرت اساتید دانشگاهی و پزشکان، ناشی از عوامل اقتصادی و ساختاری، تهدیدی جدی برای زیرساختهای علمی و درمانی کشور است که بدون اصلاح ساختارهای حمایتی و معیشتی، این روند مهاجرت ادامه خواهد داشت و پیامدهای جبرانناپذیری برای آموزش عالی و خدمات درمانی کشور به بار خواهد آورد.
مهاجرت یا فرار از نامیدی؟
پیش از این نیز، علی ربیعی، دستیار اجتماعی مسعود پزشکیان، از کاهش سن تمایل به مهاجرت ایرانیان به کمتر از ۱۸ سال خبر داده و گفته بود: «برای نسل جدید، مهاجرت به یک راه فرار تبدیل شده است.» ربیعی در نشست بررسی آثار مهاجرت بر کسبوکارها هشدار داده بود که طی دهه گذشته، مسئله مهاجرت به یکی از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. او تأکید کرده بود که دلایل گرایش نسل جدید به مهاجرت با نسلهای گذشته تفاوت دارد.
وی افزوده بود: «تا کنون، میزان مهاجرت یا انکار میشد یا بهعنوان نتیجه توطئه تلقی میگردید. در برخی موارد نیز نگرانیها نسبت به این بحران، بهطور منفعلانه مطرح شده است. متأسفانه حتی در مهمترین نهادهای سیاسی کشور نیز توجه جدی به این معضل نشده است.»