توریست مالزی
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
توریست مالزی – «جسدی در بیابان» ششمین رمان عزیزالله نهفته، شاعر و داستاننویس افغانستان، است که به تازگی در تهران منتشر شده است. رمان با سخنی از سوفوکل تراژدینویس یونانی آغاز میشود که از نمایشنامه «آنتیگونه» نقل شده است. جایی که آنتیگونه دختر اودیپ برای دفن جسد برادرکشته شده تقلا میکند و میگوید: «دستهایم را ببین! این دستها را یاری کن تا نعش را برداریم.»
به گزارش بی بی سی، این رمان ادای احترامی است به چندین هزار سرباز گمنام ارتش افغانستان که در هفتههای آخر سقوط این کشورتوسط طالبان کشته یا ناپدید شدند. داستان از کابل شروع میشود که بر اثر تهاجم طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ و فرار اعضای حکومت اشرفغنی سقوط میکند.
به فرشته خبر میرسد که برادرسرباز او «رامین» توسط طالبان درهلمند تیرباران شده و گروه طالبان خاکسپاری جسد سربازان ارتش را ممنوع کردهاند. اکنون تنِ بیجانی در بیابان هلمند افتاده و خواهری که میخواهد با نافرمانی از فرمان طالبان و ازدرون جهنم پدید آمده در کابل به هلمند برود تا تنِ برادر را دفن کند اما….
عزیزنهفته برای نوشتن این رمان سراغ تراژدی مشهور یونان باستان «آنتیگونه» اثرسوفوکل رفته و از آن الهام گرفته است. ادبیات داستانی معاصرافغانستان، قبلاهم درمواردی تجربه الهام و اقتباس از برخی آثار ادبی دنیا را داشته که در کنار این رمان به چند نمونه آن اشاره خواهیم کرد.
شخصیتهای رمان «جسدی در بیابان»
«فرشته و رامین – خواهر و برادر» دو شخصیت اصلی رمان «جسدی در بیابان» هستند. فرشته دختری از طبقه متوسط است که قبلا پدرش را دست داده است. او طی بیست سال با تحصیل و کار روی پای خودش ایستاده است و رامین تنها برادر اوست. شخصیت “لیلا” معشوقه رامین در ارگ ریاست جمهوری شاغل است و از ماهها پیش ازسقوط کابل، فقط آرزوی رسیدن به امریکا را دارد و در روز فاجعه نیز، فرشته را برای دفن برادرش یاری نمیکند.
«تمیم» همسنگر رامین، شخصیت دیگر داستان است که پایگاه ارتش در ولایت هلمند را به طالبان می سپارد. و«خلیفه» شخصیت مخفی داستان که مرد قدرتمند طالبان و مظهری از اندیشه مذهبی دیوبندی پاکستان است. تنِ بیجان رامین درروستای تحت حاکمیت خلیفه دردشت افتاده است. خلیفه حضورعینی در داستان ندارد و به نوعی نمادی ازملا هبتالله آخوند است. فرزندان خلیفه برای کشتن سربازان اسیر شده ارتش افغانستان لحظه شماری میکنند تا غازی شوند. فصل اسارت، شکنجه و اعدام صحرایی رامین سرباز توسط طالبان، یکی از فصلهای تاثیرگذار رمان است.
نویسنده با طرح عشق خواهر به برادرسرباز، به موضوع «معصومیت، تعهد و خیانت» در دل فروپاشی جامعه پرداخته است. تعهد و وفاداری خواهر به برادر. تعهد سربازی که میخواهد دربرابرطالبان ایستادگی کند اما درمقابل، خیانتی که فرماندهان و مقامات رده بالای حکومتی در تسلیمدهی پایگاه-های ارتش به طالبان مرتکب میشوند. معصومیت تنِ تیرباران شده رامین سرباز دربیابان، استعارهای ازافغانستان در رمان است. این تنِ تیرباران شده، خودش را روایت میکند. تنِ خونآلودی که درحالت بی جانی و مرگ هم فروخته میشود. «فرشته کابل بود که خبر شد خرید و فروش جسدهای نیروی اردوی ملی، بازار پر درآمدی برای طالبان شده. گاهی یک جسد چندین دست فروخته میشد تا به دست بازماندگانش میرسید.» رامین به دلیل تصمیم لیلا برای خروج ازافغانستان در عشق دچار شکست شد و در جنگ با طالبان، خیانت را از فرماندهان، شورای امنیت ملی و همسنگرش تمیم میبیند.
در عین حال، رمان جامعهای را نشان میدهد که بستر افراطیت در آن وجود دارد و کافیست پا از شهر بیرون بگذاری. پیرمرد پشتوزبان صاحب مهمانخانه گِلی در نزدیکی هلمند، چشمش را از دیدن به چهره فرشته پایین میگیرد چون دیدن زن در نگاه مذهبی او گناه است. «فرشته نفسی گرفت و به جهلش اعتراف کرد. آنچه از همه بیشتر آزارش میداد این بود که او از چند کیلومتری خود هم اطلاع نداشت. اینکه خارج از شهر چه خبر است.»
الهام – اقتباس و بازآفرینی
الهام و اقتباس از آثار ادبی مطرح دنیا بارها صورت گرفته است. هوشنگ مرادی کرمانی، رماننویس مطرح معاصردر باره اقتباس میگوید: «مهم آنست که درروایت اقتباسی جدید، موضوع با خلاقیت تازه، نگاه بومی و حتا قدرتمندتر ازاثر اصلی بازآفرینی شود درغیر آن دربرابر اثراصلی کم میآورد.»
ازمیان آثار نویسندگان افغانستان، بخشی از رمان «صدای پای شکستن» نوشته خانم یزدان هدیه ولی، الهامپذیر ازتراژدی «اودیپ» نوشته سوفوکل است. در این رمان، بلال با رابعه همسرپدرش همبستر شده و دارای فرزند میشوند. او برای فرار از روبروشدن، افغانستان را ترک میکند. در اثرسوفوکل، اودیپ با مادرش همبستر و دارای چهار فرزند میشود. بعد از آنکه میفهمد او مادرش بوده، چشمان خود را کور و فرارمیکند.
رمان «سنگ صبور» و «لعنت برداستایوفسکی» نوشته عتیق رحیمی نیز از روش الهام و اقتباس بهره گرفته است. «سنگ صبور» الهامپذیر ازداستان فیلم «پرسونا» ۱۹۶۶، نوشته و ساخته اینگمار برگمن فیلمساز سوئدی است. با این تفاوت که عوض زنی سکوت کرده در بستر بیماری دراثربرگمن، در سنگ صبور، مرد افغان در بستر بیماری افتاده و قدرت تکلم ندارد. شخصیت پرستار و موضوع «اعتراف” درحضوربیمار، درهردو اثر شبیه هم است. درواقع هر دو نویسنده دربازآفرینی، گاهی چارچوب اثر یا شخصیتها را عوض کردند تا روابط علت و معلول جدیدی ایجاد شود. رمان «لعنت برداستایوفسکی» نمونه دیگری ازاقتباس است که با شخصیتهای افغانستانی بومی سازی شده است. دریافت ایده از رمان «جنایات و مکافات» نوشته داستایوفسکی وهمگونی بسیاری از شخصیتهای آن در رمان عتیق رحیمی واضح است.
در رمان «جسدی در بیابان» نیزکه با الهام ازنمایشنامه «آنتیگونه» اثرسوفوکل نوشته شده، همگونی شخصیتها را میبینیم. فرشته همان شخصیت آنتیگونه دراثرسوفوکل است که میخواهد خلاف فرمان صادرشده، جسد برادررا به خاک بسپارد. لیلا که فرشته را دردفن جسد یاری نمیکند، همان شخصیت ایسمنه خواهرآنتیگونه است که او را یاری نمیکند. رامین سرباز نیز جایگزین پولونیکس برادرآنتیگونه است که کشته شده است. خلیفه و هیکلهای طالب، همان کرئون پادشاه سرکوبگر و سربازانش درنمایشنامه آنتیگونه است با این تفاوت مهم که عزیزنهفته به نقش افراطی دین و سنت در نگاه فکری طالبان وبسترجامعه روستایی درسقوط افغانستان پرداخته است. همسرایان راوی دراثر سوفوکل با کلام قدرتمند شاعرانه و فلسفی در نمایشنامه جا افتاده است. این راوی در رمان «جسدی در بیابان» جایش را به دانای کل داده و در یک مورد کوتاه که پدر فرشته ورامین است، به فیلسوف موعظه-گردررمان تبدیل شده است. هنرسوفوکل در«آنتیگونه» تقابل تضادها است. تقابل روشنایی با تاریکی، تقابل فرمان و نافرمانی و تقابل خیانت و وفاداری. عزیز نهفته در بومیسازی خیانت و وفاداری و نمایش معصومیت تنِ سرباز، تصویرتاثیرگذاری خلق کرده است.
شخصیت۱۲ دراثرسوفوکل دربُعد «نافرمانی زن ازدستگاه قدرت» ومواجهه و ایستادگی دربرابرآن، قدرتمند و به یادماندنی است. آنتیگونه درآخر به جرم نافرمانی، زنده بگور میشود اما فرشته زنده می-ماند. آنتیگونه با نافرمانی از کرئون، عاشقانه بهسوی مردن میرود. او با پافشاری برخاکسپاری تنِ برادر، همزمان تنِ خود را در مقابله با تمام ترسها و ممنوعیتهای دستگاه قدرت، در طبقات زمین دفن می-کند وهمین مبارزه و قربانی شدن او منجر به سقوط دستگاه سرکوبگر کرئون میشود. عینیت یافتن تراژدی عصر یونان باستان، درممنوعیت امروزی دفن جسد سرباز است. چنانکه کرئون پادشاه ستمگر، دفن جسد پولونیکس برادرآنتیگونه را به جرم مخالف بودنش با پادشاه ممنوع ساخته، مفتیها و فرماندهان نظامی طالبان نیز دفن جسد سربازان تسلیم نشده ارتش افغانستان را به جرم مخالف بودن ممنوع کردند تا در زیر آفتاب سوزان بماند.
آنچه عزیز نهفته را درالهام گرفتن از تراژدی «آنتیگونه» که ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شده ترغیب نموده، قصه رنج آدمی و عینیت یافتن یک افسانه تراژیک درزمانه مدرن است. تراژدی «آنتیگونه» چند باربازآفرینی شده است. احمد شاملو در ایران و ژان انوی درفرانسه، خوانش سیاسی و ضد قدرت از آن ارائه کردند بهخصوص نمایشنامه بازآفریده شده توسط ژان انوی که شخصیت اصلی را به نمادی از مبارزه علیه فاشیزم در دوران جنگ جهانی تبدیل کرد. رمان «جسدی در بیابان» با درونمایه اجتماعی – تاریخیاش، بازآفرینی و بومیسازی بخشی از «آنتیگونه» است که اینباردرافغانستان اتفاق میافتد و ازجمله رمانهای است که ظرفیت تبدیل شدن به فیلم را دارد. آنچه مهم است، شخصیت آنتیگونه بارها در سیمای زن مبارز وعصیانگر قد برافراشته است.
به گزارش بی بی سی، این رمان ادای احترامی است به چندین هزار سرباز گمنام ارتش افغانستان که در هفتههای آخر سقوط این کشورتوسط طالبان کشته یا ناپدید شدند. داستان از کابل شروع میشود که بر اثر تهاجم طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ و فرار اعضای حکومت اشرفغنی سقوط میکند.
به فرشته خبر میرسد که برادرسرباز او «رامین» توسط طالبان درهلمند تیرباران شده و گروه طالبان خاکسپاری جسد سربازان ارتش را ممنوع کردهاند. اکنون تنِ بیجانی در بیابان هلمند افتاده و خواهری که میخواهد با نافرمانی از فرمان طالبان و ازدرون جهنم پدید آمده در کابل به هلمند برود تا تنِ برادر را دفن کند اما….
عزیزنهفته برای نوشتن این رمان سراغ تراژدی مشهور یونان باستان «آنتیگونه» اثرسوفوکل رفته و از آن الهام گرفته است. ادبیات داستانی معاصرافغانستان، قبلاهم درمواردی تجربه الهام و اقتباس از برخی آثار ادبی دنیا را داشته که در کنار این رمان به چند نمونه آن اشاره خواهیم کرد.
شخصیتهای رمان «جسدی در بیابان»
«فرشته و رامین – خواهر و برادر» دو شخصیت اصلی رمان «جسدی در بیابان» هستند. فرشته دختری از طبقه متوسط است که قبلا پدرش را دست داده است. او طی بیست سال با تحصیل و کار روی پای خودش ایستاده است و رامین تنها برادر اوست. شخصیت “لیلا” معشوقه رامین در ارگ ریاست جمهوری شاغل است و از ماهها پیش ازسقوط کابل، فقط آرزوی رسیدن به امریکا را دارد و در روز فاجعه نیز، فرشته را برای دفن برادرش یاری نمیکند.
«تمیم» همسنگر رامین، شخصیت دیگر داستان است که پایگاه ارتش در ولایت هلمند را به طالبان می سپارد. و«خلیفه» شخصیت مخفی داستان که مرد قدرتمند طالبان و مظهری از اندیشه مذهبی دیوبندی پاکستان است. تنِ بیجان رامین درروستای تحت حاکمیت خلیفه دردشت افتاده است. خلیفه حضورعینی در داستان ندارد و به نوعی نمادی ازملا هبتالله آخوند است. فرزندان خلیفه برای کشتن سربازان اسیر شده ارتش افغانستان لحظه شماری میکنند تا غازی شوند. فصل اسارت، شکنجه و اعدام صحرایی رامین سرباز توسط طالبان، یکی از فصلهای تاثیرگذار رمان است.
نویسنده با طرح عشق خواهر به برادرسرباز، به موضوع «معصومیت، تعهد و خیانت» در دل فروپاشی جامعه پرداخته است. تعهد و وفاداری خواهر به برادر. تعهد سربازی که میخواهد دربرابرطالبان ایستادگی کند اما درمقابل، خیانتی که فرماندهان و مقامات رده بالای حکومتی در تسلیمدهی پایگاه-های ارتش به طالبان مرتکب میشوند. معصومیت تنِ تیرباران شده رامین سرباز دربیابان، استعارهای ازافغانستان در رمان است. این تنِ تیرباران شده، خودش را روایت میکند. تنِ خونآلودی که درحالت بی جانی و مرگ هم فروخته میشود. «فرشته کابل بود که خبر شد خرید و فروش جسدهای نیروی اردوی ملی، بازار پر درآمدی برای طالبان شده. گاهی یک جسد چندین دست فروخته میشد تا به دست بازماندگانش میرسید.» رامین به دلیل تصمیم لیلا برای خروج ازافغانستان در عشق دچار شکست شد و در جنگ با طالبان، خیانت را از فرماندهان، شورای امنیت ملی و همسنگرش تمیم میبیند.
در عین حال، رمان جامعهای را نشان میدهد که بستر افراطیت در آن وجود دارد و کافیست پا از شهر بیرون بگذاری. پیرمرد پشتوزبان صاحب مهمانخانه گِلی در نزدیکی هلمند، چشمش را از دیدن به چهره فرشته پایین میگیرد چون دیدن زن در نگاه مذهبی او گناه است. «فرشته نفسی گرفت و به جهلش اعتراف کرد. آنچه از همه بیشتر آزارش میداد این بود که او از چند کیلومتری خود هم اطلاع نداشت. اینکه خارج از شهر چه خبر است.»
الهام – اقتباس و بازآفرینی
الهام و اقتباس از آثار ادبی مطرح دنیا بارها صورت گرفته است. هوشنگ مرادی کرمانی، رماننویس مطرح معاصردر باره اقتباس میگوید: «مهم آنست که درروایت اقتباسی جدید، موضوع با خلاقیت تازه، نگاه بومی و حتا قدرتمندتر ازاثر اصلی بازآفرینی شود درغیر آن دربرابر اثراصلی کم میآورد.»
ازمیان آثار نویسندگان افغانستان، بخشی از رمان «صدای پای شکستن» نوشته خانم یزدان هدیه ولی، الهامپذیر ازتراژدی «اودیپ» نوشته سوفوکل است. در این رمان، بلال با رابعه همسرپدرش همبستر شده و دارای فرزند میشوند. او برای فرار از روبروشدن، افغانستان را ترک میکند. در اثرسوفوکل، اودیپ با مادرش همبستر و دارای چهار فرزند میشود. بعد از آنکه میفهمد او مادرش بوده، چشمان خود را کور و فرارمیکند.
رمان «سنگ صبور» و «لعنت برداستایوفسکی» نوشته عتیق رحیمی نیز از روش الهام و اقتباس بهره گرفته است. «سنگ صبور» الهامپذیر ازداستان فیلم «پرسونا» ۱۹۶۶، نوشته و ساخته اینگمار برگمن فیلمساز سوئدی است. با این تفاوت که عوض زنی سکوت کرده در بستر بیماری دراثربرگمن، در سنگ صبور، مرد افغان در بستر بیماری افتاده و قدرت تکلم ندارد. شخصیت پرستار و موضوع «اعتراف” درحضوربیمار، درهردو اثر شبیه هم است. درواقع هر دو نویسنده دربازآفرینی، گاهی چارچوب اثر یا شخصیتها را عوض کردند تا روابط علت و معلول جدیدی ایجاد شود. رمان «لعنت برداستایوفسکی» نمونه دیگری ازاقتباس است که با شخصیتهای افغانستانی بومی سازی شده است. دریافت ایده از رمان «جنایات و مکافات» نوشته داستایوفسکی وهمگونی بسیاری از شخصیتهای آن در رمان عتیق رحیمی واضح است.
در رمان «جسدی در بیابان» نیزکه با الهام ازنمایشنامه «آنتیگونه» اثرسوفوکل نوشته شده، همگونی شخصیتها را میبینیم. فرشته همان شخصیت آنتیگونه دراثرسوفوکل است که میخواهد خلاف فرمان صادرشده، جسد برادررا به خاک بسپارد. لیلا که فرشته را دردفن جسد یاری نمیکند، همان شخصیت ایسمنه خواهرآنتیگونه است که او را یاری نمیکند. رامین سرباز نیز جایگزین پولونیکس برادرآنتیگونه است که کشته شده است. خلیفه و هیکلهای طالب، همان کرئون پادشاه سرکوبگر و سربازانش درنمایشنامه آنتیگونه است با این تفاوت مهم که عزیزنهفته به نقش افراطی دین و سنت در نگاه فکری طالبان وبسترجامعه روستایی درسقوط افغانستان پرداخته است. همسرایان راوی دراثر سوفوکل با کلام قدرتمند شاعرانه و فلسفی در نمایشنامه جا افتاده است. این راوی در رمان «جسدی در بیابان» جایش را به دانای کل داده و در یک مورد کوتاه که پدر فرشته ورامین است، به فیلسوف موعظه-گردررمان تبدیل شده است. هنرسوفوکل در«آنتیگونه» تقابل تضادها است. تقابل روشنایی با تاریکی، تقابل فرمان و نافرمانی و تقابل خیانت و وفاداری. عزیز نهفته در بومیسازی خیانت و وفاداری و نمایش معصومیت تنِ سرباز، تصویرتاثیرگذاری خلق کرده است.
شخصیت۱۲ دراثرسوفوکل دربُعد «نافرمانی زن ازدستگاه قدرت» ومواجهه و ایستادگی دربرابرآن، قدرتمند و به یادماندنی است. آنتیگونه درآخر به جرم نافرمانی، زنده بگور میشود اما فرشته زنده می-ماند. آنتیگونه با نافرمانی از کرئون، عاشقانه بهسوی مردن میرود. او با پافشاری برخاکسپاری تنِ برادر، همزمان تنِ خود را در مقابله با تمام ترسها و ممنوعیتهای دستگاه قدرت، در طبقات زمین دفن می-کند وهمین مبارزه و قربانی شدن او منجر به سقوط دستگاه سرکوبگر کرئون میشود. عینیت یافتن تراژدی عصر یونان باستان، درممنوعیت امروزی دفن جسد سرباز است. چنانکه کرئون پادشاه ستمگر، دفن جسد پولونیکس برادرآنتیگونه را به جرم مخالف بودنش با پادشاه ممنوع ساخته، مفتیها و فرماندهان نظامی طالبان نیز دفن جسد سربازان تسلیم نشده ارتش افغانستان را به جرم مخالف بودن ممنوع کردند تا در زیر آفتاب سوزان بماند.
آنچه عزیز نهفته را درالهام گرفتن از تراژدی «آنتیگونه» که ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شده ترغیب نموده، قصه رنج آدمی و عینیت یافتن یک افسانه تراژیک درزمانه مدرن است. تراژدی «آنتیگونه» چند باربازآفرینی شده است. احمد شاملو در ایران و ژان انوی درفرانسه، خوانش سیاسی و ضد قدرت از آن ارائه کردند بهخصوص نمایشنامه بازآفریده شده توسط ژان انوی که شخصیت اصلی را به نمادی از مبارزه علیه فاشیزم در دوران جنگ جهانی تبدیل کرد. رمان «جسدی در بیابان» با درونمایه اجتماعی – تاریخیاش، بازآفرینی و بومیسازی بخشی از «آنتیگونه» است که اینباردرافغانستان اتفاق میافتد و ازجمله رمانهای است که ظرفیت تبدیل شدن به فیلم را دارد. آنچه مهم است، شخصیت آنتیگونه بارها در سیمای زن مبارز وعصیانگر قد برافراشته است.