توریست مالزی
۸ فروردین ۱۳۹۷
توریست مالزی – در بانکهای اروپا نقدینگی هنگفتی خوابیده که سودی برای صاحبان خود ندارد. مدیر اجرایی هیئت رئیسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران میگوید که با این پول میتوان صندوقی برای سرمایهگذاری در ایران ایجاد کرد.
حجم مبادلات تجاری آلمان با ایران پس از برجام به شکل چشمگیری افزایش یافت و در سال گذشته میلادی به رقمی حدود ۳ میلیارد یورو رسید. این رقم در گذشته ۵ میلیارد بود و چشم فعالان اقتصادی آلمان همچنان به آن گذشته پرمنفعت است. پس از برجام آنها امیدوار بودند که روند تحولات در رابطه ایران به گونهای پیش رود که این مناسبات را تسهیل و شکوفا کند. اتفاقی که آن طور که انتظار میرفت به وقوع نپیوست. سیاست خارجی ایران از یک طرف و ورود ترامپ به کاخ سفید از طرف دیگر، معادلات را تغییر داد. با این همه میشائیل توکوس، مدیر اجرایی هیئت رئیسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران میگوید سرمایهگذاران آلمانی دیگر حوصله انتظار کشیدن را ندارند و به جای آنکه نظارهگر تردید بانکهای بزرگ باشند، خود به دنبال راهحلی هستند.
آقای توکوس سالها مدیر اجرایی اتاق بازرگانی آلمان و ایران در تهران بوده است. او از ۱۵ سال پیش تاکنون مشاور شرکتهای فعال در حوزه خلیج فارس است. وی می گوید: مشکل اصلی ما در گذشته (سال ۲۰۱۶ ) و همین حالا این است که ایران باید بتواند از منابع مالی استفاده کند. به این معنی که باید از پولی که از طریق فروش نفت و گاز به دست میآورد، برای مبادلات استفاده کند. ما میتوانستیم با ایران حجم مناسبات تجاری بسیار بالاتری داشته باشیم و پروژههای بیشتری داشته باشیم، اگر این کشور قادر بود به منابع مالی در بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشد. اما این عملی نیست چون تمام بانکهای بزرگ از جمله دویچهبانک، هیپوفرآینس بانک و کومرتس بانک به خاطر فشارهای آمریکا حاضر نیستند برای پروژههای بزرگ به ایران وام دهند. به همین دلیل این مناسبات آن طور که باید و ما میخواستیم فعال نمیشوند.
آنچه بیشتر از همه جای نگرانی دارد، به دلیل مخالفتهای رئیس جمهور ترامپ با برجام است و تصمیماتی که در ماه مه از سوی آمریکا گرفته میشود. اروپا، روسیه و چین تلاش میکنند برجام را نجات دهند و این یکی از مهمترین پارامترها خواهد بود. چون اگر آمریکا از برجام بیرون برود معنایش این نیست که اروپاییها، روسها و چینیها هم از آن بیرون بروند. با این همه تامین منابع مالی در بازار جهانی همچنان برای این کشور امکانپذیر نخواهد بود.
به نظر من نباید همه پارامترها را یکجا روی هم بگذاریم و قضاوت کنیم. ما ازیک طرف توافق اتمی را داریم که در عرصه جهانی یک موفقیت بزرگ به شمار میرود. حالا اگر در زمینههای دیگر سوالهایی مطرح شوند، مثلا در رابطه با برنامه موشکی ایران و یا درگیر شدن ایران با آنچه در منطقه میگذرد، در سوریه و افغانستان و عراق، این موضوعی دیگر است و در این جا باید سیاستخارجی ما به آن بپردازد.
آنچه من همیشه مخالف آن بودهام این است که هزینه مسائل سیاسی را همواره شرکتها و فعالان اقتصادی باید بدهند. این ها مسایلی هستند که باید در عرصه سیاسی حل شوند. و آنچه من به شدت نسبت به آن هشدار میدهم این است که ایران تا همین امروز هم نتوانسته بهرهبرداری کامل و واقعی از توافق اتمی بکند. همین باعث میشود که شرکتهای ایرانی طرف معامله با ما میگویند “ما برنامه هستهای مان را متوقف کردیم ولی آن چه که انتظار داشتیم را به دست نیاوردیم. به هرحال به نظر من این روش خردمندانهای نیست که همه مسایل را یک کاسه کنیم.
ما در این زمینه بسیار واقعبینتر شدهایم. حالا دو احتمال وجود دارد، یا توافق اتمی سرجایش میماند و این یک روند مثبت است و رشد مبادلات اقتصادی ما با ایران هم رشد خواهد داشت، البته نه در حجم ۵ میلیارد. یا ما راه دیگری پیدا میکنیم. باید صادقانه بگویم که ما مدتهاست که داریم دوندگی میکنیم و مدت زیادی هم برای بانکها صبر کردیم. حالا یک راه دیگر را آزمایش میکنیم و آنهم ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری است. در بازارهای اروپا حجم بالایی از پول وجود دارد که صاحبان آنها برای سپردن این نقدینگی بهره که نمیگیرند، هیچ، در مواردی باید بهره منفی هم بدهند.
خوب این پول حالا میتواند در فعالیتهای بسیار سودآوری در ایران به کار بیافتد، به عنوان مثال در زمینه انرژیهای نو که اتفاقا بسیار هم در آنجا متقاضی دارد. ما دیگر حوصله این را نداریم که باز شش ماه یا یک سال دیگر صبر کنیم تا بانکهای بزرگ تکلیفشان را با تامین منابع مالی این پروژهها روشن کنند. ما باید با صندوق سرمایهگذاری خودمان که آن را در اروپا ارائه میکنیم، مستقیما با سرمایهگذاران وارد گفتوگو شویم. به نظر من این تنها راه حل برای بیرون آمدن از این وضع است. اگر برجام شکست بخورد، مناسبات اقتصادی آلمان با ایران ما در همان سطحی که در سال الان داریم (تقریبا ۳ میلیارد یورو در سال) باقی خواهیم ماند و شاید حتی با کمی رشد.
من تصور نمیکنم که این حجم از مبادلات تجاری میان ایران و آلمان با برهم خوردن توافق اتمی کاهش پیدا کند. این را با نگاه به گذشته میگویم. ما حتی در دوره تحریمها مبادلات تجاری قانونی با ایران داشتیم و تمام کالاهای ما از سوی طرف ایران پرداخت میشد. فقط مشکل این جاست که آنگاه دیگر باید بپذیریم که رسیدن به ۵ میلیارد یورو عملی نیست و ما در سطح دو و نیم سه میلیارد یورو خواهیم ماند.
میزان سرمایهگذاری اروپاییها در ایران تحت شرایط معینی میتواند از این که الان هست، بالاتر رود. این شرکتها میخواهند که ضمانتهای دولتی برای امنیت سرمایهگذاری در ایران قویا اجرایی شوند. به این معنی که ایران یک قانون سرمایهگذاری دارد که قانون بدی هم نیست. میشود در ایران اجازه سرمایهگذاری و همه ضمانتهای دولتی را گرفت. اما سرمایهگذاران آلمانی کمی محتاط هستند چون ما هنوز آن شفافیت لازم و تعهد به استانداردهای بینالمللی را آن طور که انتظار داریم در سیستم بانکی و اقتصاد ایران نمیبینیم.
البته ایرانیها این را میدانند و به شدت در تلاش برای عملی کردن این استانداردها هستند. کارشناسان بینالمللی دراین زمینه به ایران مشاورههای بسیار دادهاند. هیچ بانک بزرگی ایران را پیدا نمیکنید که بر این پایه کار نکند. اما تاکید ما این است که دوستان ایرانیمان در این مسیر جلوتر بروند تا ما هم برای افزایش حجم سرمایهگذاری در ایران اطمینان بیشتری پیدا کنیم. بیشتر سرمایههای آلمانی که الان در ایران فعالیت میکنند، نه آن سرمایههای بزرگی که ایران انتظار دارد، که متعلق به شرکتهای متوسط هستند. ایران در زمینه نفت و گاز حداقل ۵۰ میلیارد سرمایهگذاری لازم دارد. این سرمایه فعلا از اروپا در ایران گذاشته نمیشود، بلکه از کشورهای آسیایی میآید.
شاید باور نکنید، ولی ما هیچ آماری در این زمینه نداریم. برای این که در آلمان هیچ وظیفهای برای ثبت سرمایهگذاریهای خود در سایر کشورها نداریم. یعنی اگر شرکتی در کلن یا دوسلدورف تصمیم بگیرد به ایران ماشینآلات صادر کند، در آمار مبادلات تجاری ما این ثبت میشود، اما اگر مرکز ثبت سرمایهگذاری در ایران چیزی را ثبت نکند، ما هم در آلمان هیچ قانونی برای ثبت آن نداریم و این بزرگترین “جعبه سیاه” اقتصاد آلمان است. ما فقط میتوانیم با مراجعه به آمار سایر کشورها و این که چه سرمایهگذاری در آنها شده، با دردسر فراوان در میان این آمار بخشی از سرمایهگذاریهای شرکتهای آلمانی را هم پیدا کنیم.
اگر قرار باشد من به صورت تقریبی و از روی حدس و گمان به شما اطلاعاتی بدهم، باید بگویم حجم سرمایهگذاری شرکتهای آلمانی در ابعاد میلیونی سه رقمی است. ولی همانطور که گفتم ما هنوز سرمایهگذاری بزرگی در ایران نداریم و این را هم اضافه کنم که آلمان به طور سنتی در صنعت نفت و گاز فعال نبوده است. اگرچه ما در صنعت گاز با روسیه همکاری داریم.
من توصیه میکنم که یک شریک ایرانی قابل اعتماد از بخش خصوصی و نه لزوما بخش دولتی برای خود پیدا کنند و سرمایهگذاریهایی که درآنجا میکنند را حتما از طریق هرمس بیمه کنند. ایران مجبور میشود از مسیر بانکی شفافیت بیشتری را در اقتصاد خود ایجاد کند. این بدون تردید باید انجام شود. وگرنه بازار ایران برای ما بسیار پرهزینه خواهد شد.
این را هم اضافه کنم که وقتی با قیمتها، مثلا بهای اقلام خوراکی در ایران روبرو میشویم، برایمان اصلا قابل درک نیست که چرا قیمت مثلا مرغ، کره یا روغن باید گاه از اینجا هم گرانتر باشد. این هم موضوعی است که دولت باید بتواند با آن برخورد کند.
به گزارش دویچه وله، این روزها سوال مهمی در برابر شرکتهای اروپایی است که علاقمند به آغاز یا گسترش فعالیت خود در ایران هستند؛ اگر آمریکا از برجام خارج شود و بانکهای بزرگ همچنان از مبادلات پولی با ایران امتناع کنند، با چه ضمانتی میتوان وارد بازار ایران شد؟ مدیر اجرایی هیئت رئیسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران از راهحل صاحبان سرمایه برای دور زدن این مشکلات میگوید.
حجم مبادلات تجاری آلمان با ایران پس از برجام به شکل چشمگیری افزایش یافت و در سال گذشته میلادی به رقمی حدود ۳ میلیارد یورو رسید. این رقم در گذشته ۵ میلیارد بود و چشم فعالان اقتصادی آلمان همچنان به آن گذشته پرمنفعت است. پس از برجام آنها امیدوار بودند که روند تحولات در رابطه ایران به گونهای پیش رود که این مناسبات را تسهیل و شکوفا کند. اتفاقی که آن طور که انتظار میرفت به وقوع نپیوست. سیاست خارجی ایران از یک طرف و ورود ترامپ به کاخ سفید از طرف دیگر، معادلات را تغییر داد. با این همه میشائیل توکوس، مدیر اجرایی هیئت رئیسه اتاق بازرگانی آلمان و ایران میگوید سرمایهگذاران آلمانی دیگر حوصله انتظار کشیدن را ندارند و به جای آنکه نظارهگر تردید بانکهای بزرگ باشند، خود به دنبال راهحلی هستند.
آقای توکوس سالها مدیر اجرایی اتاق بازرگانی آلمان و ایران در تهران بوده است. او از ۱۵ سال پیش تاکنون مشاور شرکتهای فعال در حوزه خلیج فارس است. وی می گوید: مشکل اصلی ما در گذشته (سال ۲۰۱۶ ) و همین حالا این است که ایران باید بتواند از منابع مالی استفاده کند. به این معنی که باید از پولی که از طریق فروش نفت و گاز به دست میآورد، برای مبادلات استفاده کند. ما میتوانستیم با ایران حجم مناسبات تجاری بسیار بالاتری داشته باشیم و پروژههای بیشتری داشته باشیم، اگر این کشور قادر بود به منابع مالی در بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشد. اما این عملی نیست چون تمام بانکهای بزرگ از جمله دویچهبانک، هیپوفرآینس بانک و کومرتس بانک به خاطر فشارهای آمریکا حاضر نیستند برای پروژههای بزرگ به ایران وام دهند. به همین دلیل این مناسبات آن طور که باید و ما میخواستیم فعال نمیشوند.
آنچه بیشتر از همه جای نگرانی دارد، به دلیل مخالفتهای رئیس جمهور ترامپ با برجام است و تصمیماتی که در ماه مه از سوی آمریکا گرفته میشود. اروپا، روسیه و چین تلاش میکنند برجام را نجات دهند و این یکی از مهمترین پارامترها خواهد بود. چون اگر آمریکا از برجام بیرون برود معنایش این نیست که اروپاییها، روسها و چینیها هم از آن بیرون بروند. با این همه تامین منابع مالی در بازار جهانی همچنان برای این کشور امکانپذیر نخواهد بود.
به نظر من نباید همه پارامترها را یکجا روی هم بگذاریم و قضاوت کنیم. ما ازیک طرف توافق اتمی را داریم که در عرصه جهانی یک موفقیت بزرگ به شمار میرود. حالا اگر در زمینههای دیگر سوالهایی مطرح شوند، مثلا در رابطه با برنامه موشکی ایران و یا درگیر شدن ایران با آنچه در منطقه میگذرد، در سوریه و افغانستان و عراق، این موضوعی دیگر است و در این جا باید سیاستخارجی ما به آن بپردازد.
آنچه من همیشه مخالف آن بودهام این است که هزینه مسائل سیاسی را همواره شرکتها و فعالان اقتصادی باید بدهند. این ها مسایلی هستند که باید در عرصه سیاسی حل شوند. و آنچه من به شدت نسبت به آن هشدار میدهم این است که ایران تا همین امروز هم نتوانسته بهرهبرداری کامل و واقعی از توافق اتمی بکند. همین باعث میشود که شرکتهای ایرانی طرف معامله با ما میگویند “ما برنامه هستهای مان را متوقف کردیم ولی آن چه که انتظار داشتیم را به دست نیاوردیم. به هرحال به نظر من این روش خردمندانهای نیست که همه مسایل را یک کاسه کنیم.
ما در این زمینه بسیار واقعبینتر شدهایم. حالا دو احتمال وجود دارد، یا توافق اتمی سرجایش میماند و این یک روند مثبت است و رشد مبادلات اقتصادی ما با ایران هم رشد خواهد داشت، البته نه در حجم ۵ میلیارد. یا ما راه دیگری پیدا میکنیم. باید صادقانه بگویم که ما مدتهاست که داریم دوندگی میکنیم و مدت زیادی هم برای بانکها صبر کردیم. حالا یک راه دیگر را آزمایش میکنیم و آنهم ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری است. در بازارهای اروپا حجم بالایی از پول وجود دارد که صاحبان آنها برای سپردن این نقدینگی بهره که نمیگیرند، هیچ، در مواردی باید بهره منفی هم بدهند.
خوب این پول حالا میتواند در فعالیتهای بسیار سودآوری در ایران به کار بیافتد، به عنوان مثال در زمینه انرژیهای نو که اتفاقا بسیار هم در آنجا متقاضی دارد. ما دیگر حوصله این را نداریم که باز شش ماه یا یک سال دیگر صبر کنیم تا بانکهای بزرگ تکلیفشان را با تامین منابع مالی این پروژهها روشن کنند. ما باید با صندوق سرمایهگذاری خودمان که آن را در اروپا ارائه میکنیم، مستقیما با سرمایهگذاران وارد گفتوگو شویم. به نظر من این تنها راه حل برای بیرون آمدن از این وضع است. اگر برجام شکست بخورد، مناسبات اقتصادی آلمان با ایران ما در همان سطحی که در سال الان داریم (تقریبا ۳ میلیارد یورو در سال) باقی خواهیم ماند و شاید حتی با کمی رشد.
من تصور نمیکنم که این حجم از مبادلات تجاری میان ایران و آلمان با برهم خوردن توافق اتمی کاهش پیدا کند. این را با نگاه به گذشته میگویم. ما حتی در دوره تحریمها مبادلات تجاری قانونی با ایران داشتیم و تمام کالاهای ما از سوی طرف ایران پرداخت میشد. فقط مشکل این جاست که آنگاه دیگر باید بپذیریم که رسیدن به ۵ میلیارد یورو عملی نیست و ما در سطح دو و نیم سه میلیارد یورو خواهیم ماند.
میزان سرمایهگذاری اروپاییها در ایران تحت شرایط معینی میتواند از این که الان هست، بالاتر رود. این شرکتها میخواهند که ضمانتهای دولتی برای امنیت سرمایهگذاری در ایران قویا اجرایی شوند. به این معنی که ایران یک قانون سرمایهگذاری دارد که قانون بدی هم نیست. میشود در ایران اجازه سرمایهگذاری و همه ضمانتهای دولتی را گرفت. اما سرمایهگذاران آلمانی کمی محتاط هستند چون ما هنوز آن شفافیت لازم و تعهد به استانداردهای بینالمللی را آن طور که انتظار داریم در سیستم بانکی و اقتصاد ایران نمیبینیم.
البته ایرانیها این را میدانند و به شدت در تلاش برای عملی کردن این استانداردها هستند. کارشناسان بینالمللی دراین زمینه به ایران مشاورههای بسیار دادهاند. هیچ بانک بزرگی ایران را پیدا نمیکنید که بر این پایه کار نکند. اما تاکید ما این است که دوستان ایرانیمان در این مسیر جلوتر بروند تا ما هم برای افزایش حجم سرمایهگذاری در ایران اطمینان بیشتری پیدا کنیم. بیشتر سرمایههای آلمانی که الان در ایران فعالیت میکنند، نه آن سرمایههای بزرگی که ایران انتظار دارد، که متعلق به شرکتهای متوسط هستند. ایران در زمینه نفت و گاز حداقل ۵۰ میلیارد سرمایهگذاری لازم دارد. این سرمایه فعلا از اروپا در ایران گذاشته نمیشود، بلکه از کشورهای آسیایی میآید.
شاید باور نکنید، ولی ما هیچ آماری در این زمینه نداریم. برای این که در آلمان هیچ وظیفهای برای ثبت سرمایهگذاریهای خود در سایر کشورها نداریم. یعنی اگر شرکتی در کلن یا دوسلدورف تصمیم بگیرد به ایران ماشینآلات صادر کند، در آمار مبادلات تجاری ما این ثبت میشود، اما اگر مرکز ثبت سرمایهگذاری در ایران چیزی را ثبت نکند، ما هم در آلمان هیچ قانونی برای ثبت آن نداریم و این بزرگترین “جعبه سیاه” اقتصاد آلمان است. ما فقط میتوانیم با مراجعه به آمار سایر کشورها و این که چه سرمایهگذاری در آنها شده، با دردسر فراوان در میان این آمار بخشی از سرمایهگذاریهای شرکتهای آلمانی را هم پیدا کنیم.
اگر قرار باشد من به صورت تقریبی و از روی حدس و گمان به شما اطلاعاتی بدهم، باید بگویم حجم سرمایهگذاری شرکتهای آلمانی در ابعاد میلیونی سه رقمی است. ولی همانطور که گفتم ما هنوز سرمایهگذاری بزرگی در ایران نداریم و این را هم اضافه کنم که آلمان به طور سنتی در صنعت نفت و گاز فعال نبوده است. اگرچه ما در صنعت گاز با روسیه همکاری داریم.
من توصیه میکنم که یک شریک ایرانی قابل اعتماد از بخش خصوصی و نه لزوما بخش دولتی برای خود پیدا کنند و سرمایهگذاریهایی که درآنجا میکنند را حتما از طریق هرمس بیمه کنند. ایران مجبور میشود از مسیر بانکی شفافیت بیشتری را در اقتصاد خود ایجاد کند. این بدون تردید باید انجام شود. وگرنه بازار ایران برای ما بسیار پرهزینه خواهد شد.
این را هم اضافه کنم که وقتی با قیمتها، مثلا بهای اقلام خوراکی در ایران روبرو میشویم، برایمان اصلا قابل درک نیست که چرا قیمت مثلا مرغ، کره یا روغن باید گاه از اینجا هم گرانتر باشد. این هم موضوعی است که دولت باید بتواند با آن برخورد کند.